متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
عشق باید که تو را تا ته دنیا ببرد
از دل غم گذرد تا دل شیدا ببرد
هرسحرگاه به دنبال دعا باش که عشق
سرخی جام غروبش به تماشا ببرد
از لب لعل لبش باز عسل نوشد شعر
با نگاهی دل آشفته به یغما ببرد
ماه را دست بگیرد ببرد...
بیا به پنجره ی قلبم بنگر
به شعر عاشقانه در آن بنگر
آنجا عشق تو در هر نفسی دمیده است
و در سکوت عشق، صدای تو می رقصد.
پاییز به قلبم نفوذ کرده است
و تنهایی ام را در آغوش می کشد
روحم در میان برگ های سرخ رنگ فرو رفته است
حرف های عشق را در سکوت قرمز پاییز می بینم
پاییز را تنها می بینم
غزل قدیمی
عشق گاهی سخت وشیرین میشود چون هندسه
جبر دارد کسر دارد من از آن منها شدم
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
همین عشق است
جرمِ سنگینم که
حکمش رانهادن
کفربر دین است؛
ولیکن منِ عاشق
بهایش را
به جان دل خریدارم
توای دلبر من کافر
به عشقت را
به ایمانم پذیرا باش
و میدانم عزیزدل
همینم باز کفر
بردین است...
زهرا زمانی
زیر بارون نگاهت جون پناهِ تو میشم
این نگاهی ک تو داری همه دنیامُ ک برده
همه دینم شده چشمات نگاه و چشمای زیبات
منِ عاشق و هوایی کرده باید از عشق تو جون داد
اینچنین مردن از عشقت یه آرزویِ محال بود
ولی اینبار زیر باروون نگاهت جونمو میدم...
دیوونه چطور دلت اومد این همه عشق و فراموش کنی و از یاد ببری.
مگه نمیدونستی دوست داشتنت برام مثل *نفس* بود اما دیگه بعد تو نفس کشیدن برام
سخت وعذاب آور شده.
بی وفا نمی دونی چقد دلم هواتو کرده و هرلحظه مرور خاطراتت شده همدم این روزهام، تو...
پاییز برای تو متولد شد 🍁🍁
برگها به تجلی آمدنت به جشن نشستند🍁
لاجوردی زمین و جویبار جاری، به شریان های قلبت دل میداد🍁
نمیدانم چه ساعتی اما یقین دارم🍁
که مهر ماه بود و من زادروزت را از هزاران روزنامه منتشر شده خواندم🍁
عشق عجب یادگاری خوش خطی است،...
زنانه مینویسم دلتنگی های
هر روزه ام را در کام کلمات
غریبِ عشق تلخی اش جان
لحظه هاااا را می آزارد ک
این هم عادت عشق است
تلخت میکند تا شیرینی ملس
انتظار برایت آسان شود
*تنها دلیل زندگی*
زنانگی هایم را
مردانه به انتظار باش ...
زهرا زمانی
در حریر طلایی مهر،
شعله عشق در رنگ های آتشین آشکار می شود.
جایی که برگ ها با لطف ملایم می رقصند،
زمزمه های لطیف فضا را روشن می کند.
همانطور که رنگ های طبیعت به آرامی از بین می روند،
عشق ما، فصلی برای ماندگاری.
زیرا در پاییز، ما...
دلم میخواهد از نو در بغل گیرم جوانی را
بنوشم جرعه جرعه لحظه های زندگانی را
قبای کهنه ی شرم و حیا را پاره بر تن تا
بپوشم پیکر هر نانجیب آنچنانی را
ببویم گل به هر دامن که بوی عاشقی دارد
و هی دامن زنم عشق و کلام مهربانی...
ولی من هنوزم دوسش دارم..
و عشق....
دردی که میان خنجر مرهم میشود
سوزی که میان رنج تسکین می دهد
اشکی که میان غم شادی می دمد.
و زمانی عشق را در من میبینی که من دیگر من نیستم...!
این دلتنگی چیه که جون ادمو میگیره وقتی دلتنگی قلبت اونقدر دردمیکنه که نه تظاهر نه وانمود کردن واقعاقلبت دردمیکنه حس میکنی الان که دیگه وایسه اونجاست که اوج عاشقی و میفهمی کاش میشدوسط دعواهادادزد بگی اینم منم منی که جونش به تووصل منی که باتو شد یه من دیگه...
و روزی خواهیم فهمید که برای خوشبختی تنها دوست داشتن کافی نیست !
عشق همه چیز است اما همه چیز عشق نیست.
مشکلات فقط در هم آغوشی ها حل نخواهد شد
و بوسه هم آنقدر ها که میگویند زشتی ها را پنهان نمی کند.
قصه دیوانگی درکنار معشوق هم یک...
ازلحظه دیدنت قلب من عاشق شده دیگه کنترلش هم ازدستم خارج شده
اگر که ساکتم قول داده ام
قول داده ام به کسی که بودنش را در نبودنش به نظاره نشسته م...!!؟
اگر که ساکتم نه اینکه اهل فراموشی باشم...
قول داده ام که تازیانه ادبیات عشقی م ردش در پشت قلب عزیزم حک نشود
قول داده ام که او برود ومن...