متن چشمان تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشمان تو
ازچراغانیِ چشمان تو من جان دارم
بی تو یک نسبت نزدیک به باران دارم
روشنم از تو و آن منحنیِ لب هایت
من به لبخند پر از صبحِ تو، ایمان دارم
شب را فقط باید زل زد به چشمان تو...
آن وقت شب,
خودش خود به خود
به خیر میشود...
متن : وحدت حضرت زاده
چشمان تو دریای بی کران عشق است...
هر کجا اشعار این شیرین بی فرهاد را دیدی بدان
شعرهایم رسمی از نقاشی چشمان توست
در خیالم از نگاهت شعر میسازم به عشق
اینچنین شاعر شدن از عشق بی پایان توست
جان فدایت میکنم با تک تک این واژه ها
بیت و مصراع و غزل آلوده ی عصیان توست...
❣﷽❣
🌺🍃🍁🍁🍁🍃🌺
در وجودم درختی شکوفه می زند
از هوای تو حالم آنقدر خوب است
که بعدازاین باران ِ لبخندها می خواهم در انتظار رنگین کمانش باشم
آسمانی که ابرهایش
چشمان تو باشد
هیچگاه باران نمی خواهد
قدم به قدم
در کنارت می آیم
دنیا آنقدر کوچک است
که هرجا...
آسمان همرنگ با چشمان توست
موج هم ،هم موج با موهای توست
عشق من نسبت به تو بی انتهاست
گویی انگار عشق مال ما دوتاست
عاشقت گشتم ،شدم دیوانه ات
من شدم محو نگاه چهره ات
عاشقت گشتم ولی تو بی خبر
توشدی دلداده ی شخصی دگر
مهرمن نسبت به...
شیرازِ چشمانِ تو را دوست دارم
و حافظ دستانت که عطرِ نارنجِ مشت هایم را می شناسد،
و شرابِ لبخند تو،
که مِی ریز است
تفألی بزن،
بخوان آن غزل شورانگیز را
لب به بهار گشوده دلم
تابِ بنفشه می دهد
طرهٔ مشک سای تو...
ارس آرامی
آرام بیا!
پاورچین، پاورچین
پنجره را
نیمه باز می گذارم
تا کسی نداند
ماه مهمان من است
رضا حدادیان
لشکر چشمان تو
تا بُن دندان مسلح
و من
سربازی تنهایم
رضا حدادیان
لب فروبند !
یک جفت قناری
در چشمت
آشیان کرده است.
رضا حدادیان
کبوتری خیسم
که از طوفان...
-من از چشمان تو چیزی نمی خواهم به جز گاهی نگاهی🌚♥️-
دلبسته ی چشمان تو و دل نگرانم
به طرز نگاه تو که بند است جهانم
در دشت دلم عطر تو پیچید دوباره
هر لحظه کنار تو بهار است خزانم...
در آغوشت پرِ پرواز دارم
غزل از سعدی شیراز دارم
جهان از جام چشمان تو مست و...
کنارم دلبری طناز دارم
✍نازی م
(بهناز محمدی)
چشم تو از کهکشان راه شیری سرتر است
پیش چشمان تو یاس و ناز و مریم پرپر است
من نمی دانم چه رازی بین عشق و اسم توست
اسم تو از هرچه زیبا دیده ام زیباتر است
بهزاد غدیری شاعر کاشانی
شب
چه زیبا شبی ست
پرسه زدن زیر چتر بوسه هایی
که باران
از چشمان تو آواز سر می دهد
شبگردی باد بی قرار را
-مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
-شعرسپکو
دیشب، حوالی خانه نور تابید؛
خیال کردم که ماهْ پشت در ایستاده
اما دیدم که چشمانِ تو
اینجا را رصد می کردند...
غزاله غفارزاده