متن آغوش
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آغوش
بهاری سبزتر از تو نیست،ای تلنگر باران و شکوفه؛آنسوی مرزهای بودن و نبودنها درکشاکش های لاینتهای اُفق تو دلیل تلاطم های ناآرامم بوده ای .میدانی چه وقت هوای بارانی میگیرد چشمان تَرم آنجا که تو لبخند میزنی وآغوش من بوی شرجی تو میگیرد وبعد تهی میشوم از داشتن ها.ای سنبل...
دلم یک بغل آغوش به پهنای آسمان میخواهد
شانه ای میخواهد به وسعت آرامش ویک عصر پاییزی
نفس هایی را میخواهد که در هر دم وبازدم بر گونه ام جا خوش کند
چشمانی را میخواهد که پرسه در آن سکوت بی اختیارست
باران بی چتر میخواهم وقدم زدنهایی به کرانه...
صندلی جیر جیر کنان ایوان وتماشای پاییز وچای یَخ کرده در بادو رُمان کاهی اَبله داستایوفسکی مرا به فکر فرو برد که من تو را در کدامین حراجی باختم،که در صندوقچه هیچ خاطراتی پیدا نمی کنم
شمعی به نشانه دوست داشتن ها نمانده و کلبه مَتروکه عشق دیگر اجاره نمی...
حال من خوب است ...
مثل همیشه ... :)
همه چی عادیست فقط مدتی است تنهایی را به آغوش کشیده ام و نمک به زخم هایم می پاشم که مبادا دردش را از یاد ببرم ...
فریاد هایم سکوت شدند ...
و قهقهه هایم نیشخند ...
دیدم
شکستم
شناختم
و...
دلت را به کوه بزن ...
سنگیست اما از تبار مردانگیست ...
از بالا شهر عزیزت را تماشا کن شهری که از دور تماشایی تر است ...
مردمی را ببین که در باتلاق تکبر دست و پا می زنند و فریاد های غرور آمیزشان گوش فلک را هم کرده است...
مرا به آغوش بکش که تنها خیالی میان ماست ...
حبس کن من را ...
در مرز آغوشت ...
که باهم در کوچه آشنایی عشق را معنا کنیم ...
مرا به آغوش بکش که تو در من محو می شوی و من در تو ...
این را به خوبی در...
شیرین ترین ممنوعه، در آغوش و بر لب های توست
چشمم به چشمت،بوسه هایم داغ بر تب های توست