متن بغض
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بغض
در آغوشش کشید..
درد و دل کرد..
حرف هایش ک تمام شد..
گلویش از بغض درد گرفته بود..
و چشمانش لبریز از اشک..
ب چشمان آسمان شبِ عروسکش نگاه کرد..
اشتباه میدید یا ن را نمیدانست..
ولی انگار..
عروسک هم چشمانش لبریز از اشک شده بود..:)
رفتن سخت است، مجبور شدن ب رفتن سخت تر! دل کندن سخت است، بی خداحافظی دل کندن سخت تر! بغض سخت است، با بغض خندیدن سخت تر! چمدان بستن سخت است اما وسیله ای نداشته باشی ک در چمدان بگذاری سخت تر! خیلی سخت تر!
رماد
سر می کنم در روزهایی که نمی دانم...
یک ساعت دیگر من آیا زنده می مانم؟!
انگار با من قهر کرده روی آرامش
دریای بغضم در تلاطم های طوفانم
مرحم نمی خواهم برای زخم هایم چون
کل جهان درد است در هر ذره ی جانم
از حال و روزم بی...
شکسته تر از قلب بغضای من وجود نداره🙃
شب هایی که بغض دو دستش را دور گردنم حلقه میکند
اشک هایم از بی پناهی تمام صورتم را می پوشانند
من تمام شهر را به دنبال آغوش گرمت زیر و رو میکنم
و تنها آغوش سرد خاطرات در نبودت مرا پناه می دهد...!
من عجیب دلتنگم
نویسنده: کتایون آتاکیشی...
من ۱۷ سالگیت مبارک ...
من به آفتاب گردان شبیهم
در تاریک ترین روز ها در پی نورم
حتی وقتی که سرم پر از دانه های سیاهه
من چون رویاهایم اوج گرفتم
پشت به تمام ستاره های شب
تا برسم به صبحی که تنها از خورشید طلب نور می کرد ...
چه کنم با غم خویش؟
که گهی بغض دلم می ترکد،
دل تنگم زِ عطش می سوزد،
شانه ای می خواهم که
گذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست !
تو نباشی غم دل را به خیابان بدهم
بغض چشمان ترم را به زمستان بدهم
سبزه ها زرد شد و باغ و گیاهان مردند
کاش میشد به همه مژده ی باران بدهم
یوسفی نیست درین دور زمان ای حافظ !
تا خبرهای خوشش برده به کنعان بدهم
کاش میشد به...
امشب میان این گلو یک بغض مهمان من است
این سرفه های لعنتی آهنگ قلیان من است
آخر به زنجیرم کشید این شعرهای بی مرام
بعد از تو قاتل های من هر برگ دیوان من است
عمری عزیز مصر می مانی ولی ای نازنین !
شهری که چشمش را به...
این مرد بر لب گریه را خنده تظاهر می کند
آیینه هم از دیدنِ حالش تحیر می کند
از بس میان کوچه ها آواره ی راهت شده
آن دوره گردِ پیر هم او را تمسخُر می کند
بُغضی همیشه آشنا هر شب کنارِ سفره اش-
نان شبش را در گلو...
چای مینوشیدم
یادش افتادم
ّبغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد..!
همه با تعجب نگاهم کردند..!
لبخند تلخی زدم و گفتم چقد داغ بود...!
ماها آدم های درد کشیده ایی هستیم، اما مسبب دردهای دیگرانم هستیم.
زخم زبان خورده ایم، اما زخم هایی عمیق تر بر جان دیگران وارد کرده ایم .
بی رحمی دیده ایم، اما دیگران را هم مورد بی رحمی قرار داده ایم.
ما آدم هایی هستیم که زورمان به کسانی...
من
وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم.
شیشه ها را نمی شکنم.
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها
زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی ست!
\طُ\را،
براے تمامِ روزهاے بدونِ دلتنگے
شبهاے بدونِ بغض ڪہ در همین نزدیکیست، میخاهم.
\طُ\را،
براے عآشقانہ هاے بی هنگام
براے یڪ حال ِ غیرقابلِ وصف
براے قهقهہ هاے از ته دل
براے قدم زدن در یڪ فصلِ پائیزے
و...
\طُ\را
براے جبرانِ تمامِ اشک هاے سَرازیر شده ام میخآهم⚇✔️
ژکوندِ شیرین :)
یادم می آید...
هر دم خاطراتش را
هر دم خاطراتم را
حیران مانده ام :)
حسرتِ گلو گیر شده ام،
با بغض زمزمه می کند . ..
خوش آن روزی که جانم میرود:)
خوش آن برقِ همیشه روشنِ چشمانت :)
خوش آن زمستانِ سرد و مأیوس دست...