متن جدایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جدایی
پدرم،،،
شاعر نیست...
رنج هایش را اما
می گِریَد،
می موید
با خودش زمزمه هم گاهی دارد
از زمان هائی خوب
پدرم،،،
شاعر نیست!
ولی از وزن \جدائی ها\ آگاه است
صاحب دفتر و دیوانی از\
\اشک\ است
پدرم می داند، می داند؛
(درد)هم قافیه ی (مرد)ست
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
نگاهی سرد بر این ساعت
کمی در حال خود ماندن
زمان درگیر یک کابوس
برایم می رسد \خواندن\
و میخوانم که : دریابی چرا نیستی ...
حمید پناهی زاده
بخار روی شیشه نفس های حبس شده، نگاه خیره شده به پنجره ها حکایتِ تلخ و شیرین گذشته
همه و همه
\حریف تنهایی\ مَنِه تنها می شوند.
پُشت میکنم به پنجره چشمانم را می بندم یک نفس عمیق میخواهم....
سردرگم می شوم میان خیال لَمسِ دستان تو....تداعی می شود تکرار...
سقف این خانه پر از ترک های پی در پی میشود.
فریاد می کشم بانگ عجیبیست ندای درون خویش را به خنجر کشیدن ، یا اینکه سخت بیدار ماندن و خیره شدن به نقطه ای که مرا به هیچ سمت سوق نمی دهد.
سخت است درگیر کسی باشم که هرگز...
به دل گفتم جدائی کن عجب هیهات کم فهم است
به سر گفتم تو راهی کن عجب هیهات حیران است
به دست گفتم تو کاری کن عجب هیهات کوتاه است
به پا گفتم تو راهی رو عجب هیهات لنگان است
بدو گفتم تو سمتم آی عجب هیهات مغرور است
به...
به دل گفتم جدائی کن عجب هیهات کم فهم است
به سر گفتم تو راهی کن عجب هیهات حیران است
به دست گفتم تو راهی رو عجب هیهات لنگان است
بدو گفتم تو سمتم آی عجب هیهات مغرورست
به تن گفتم تو سویش شو عجب هیهات نالان است
و چه دلگیر است در جمع باشی و نباشی
نمیدانم کجا سیر میکنم
ولی این را خوب میدانم که روحم فرسخ ها از تنم دور است؛ آنقدر دور است که حتی ندای خودم را هم دیگر نمیشنود.
و عقلم مرا بخاطر این جدایی سرزنش میکند. مگر نمیداند که دل آنقدر...
پای تو که درمیان باشد
حسود میشوم
نسبت به همه عابرانی که از کنارت میگذرند
به آینه ی کوچک اتاقت
که تصویر تو درآن منعکس میشود
به شانه ای که با دستانش
هرروز موهایت را نوازش میدهد
به پیراهنت
که تمام روز تو را درآغوش دارد
به کفش هایت
که...
بم بود ،
بدرودش
.
آریا ابراهیمی
بریدی تو از من ،
بریدم من از خود