متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
لحظاتم در غم و غم در دل و
دل غمین در قاب سینه
قفسی در قفسی،
دل پر از درد و خسه، خیلی حزینه
«سیداسلام فاطمی»
در من، منی پنهان
دلی بی جان
که سوزش می رود
چون تیر از پیکان
تمام آن خیالش
در بی خیالی
با خیالی درگیر
امان از این آشفته حالی
دلا گوش کن به تنهایی
تمام زخم دل از آشنایی
دلا گوش کن سحر ریزد
که از تن ها بلا خیزد..!...
وقت رفتن
آسمان میبارید
لبهایت را
بوسیدم و تو
اشکِ دلتنگی ام
را زیر باران ندیدی.
آگرین یوسفی
سال های زیادی گذشته است
نذرهای کهنه ام که برای آمدنت حاجتی ندادند
تو نمی دانی آن سالها
پیراهن جامانده ات را به ضریح گره زده بودم
ضریح پر بود از پارچه های سبز و سبز و سبز
و تنها پیراهن آبی تو خودنمایی می کرد
دخیل های سبزی که...
دلم هوای تورا کرده…
دلم هوای خنده های بی وقفه یمان بدون توجه به مکان و زمان را کرده
دلم هوای با تو صمیمی بودن را کرده
دلم هوای برگشت را دارد…
عمیق وجودم کمبود تورا نفس میکشد
میخواهم برگردم اما همه چیز هوای دلم نیست…
دل تنگ توعم اما...
تورا دلتنگی میکنم
تورا میجویم
در بین همگان هر جمعی تورا میابم
تورا نگاه میکنم
تورا صدا میزنم
وقتی مرا نظاره میکنی این قلب من است
که تند میزند
نفس های من است که از شمارش خارج میشود
وقتی با من حرف میزنی
این چشمان عاشق من است که با...
من دلتنگ توعم...
و با خاطرات تو زندگی را سر میکنم...
با خنده های شیرین تر از عسل تو، خاطره دارم
با چشم های سرشار از حرف های نگفته ات، خاطره دارم
با چال گونه عمیق تو ،خاطره دارم
با تمام حرف هایی که زدی
خاطره ساختم...
و در خاطراتم...
چشمٰانے کھ حرف هٰادارند.....
شب که شد دست کشیدم رو موهاش
یهو رفت عکس بعدی 💔🥀
باشه تو بردی ...
ولی من خیلی دلم برات تنگ شده 🖤🥀
اونجایی که صیاد عزیزی میگه ..؟؟؟!!!
کاش می دانستم قبل از مرگم آخرین سیاه پوش کیست ؟
تا قبل مرگم جانم فدایت میکردم 🖤👑
دلتنگی چیز عجیبی نیست
دلتنگی یک بیقراری دائمی ست
در خیال و رویایی خیس
دلتنگی انتظاریست تلخ
در پس یک دلدادگی شیرین
دلتنگی ...
جای خالی عشق ست در قلب
که با هیچ کس و هیچ چیز پر نمی شود
دلتنگی لمس باران ست
از پشت...
خیلی سخته دلتنگ کسی باشی
با رفتن ب سر مزارش اروم بشی
امشب که در هوای تو پر میزند دلم
ای مهربان من !
تو کجایی و من کجا؟
من بی تو هیچ ندانم که کجایم
ای از برِ من دور
ندانم که کجایی!؟!!..
گیرم که به هر حال مرا برده ای از یاد،
گیرم که زمان خاطره ها را به فنا داد،
یک ذره دلت تنگ نشد خانه ات اباد؟
کنارِ توأم /
تا هر چقدر دوست داری /
ترشرویی کنی /
هر چه بیشتر، دلم تنگ تر، /
آلو جنگلیِ من !!
«آرمان پرناک»