متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
.
نبودنت را در پاییز هم
به دوشِ دل می کشم
فصل برگ ریزان خاطرات تو
غروب و نسیم دلتنگی هایش
می لرزاند تن عاشقی ام را
عشق و خاطرات تو
زرد و نارنجی می شود
رنگ شاعرانه می گیرد؛
قدم می زنم
بدون چتر زیر نم نم باران،
قصه...
همه ی
اشک های پنهانی و بی صدا
که از دلتنگی نیست
گاهی
یاد خاطره ای
در تصور چشمهایت
با شوق قلبم تبانی میکند
بی شک
اضطرابهای بی تو بودن را
به امیدی محال تاب می آورم
اما قلبم را...
نمیدانم
در دلت هیچ کسی غیر مرا راه مده
جزتو هم هیچ کسی در دل این عاشق نیست
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
منم محتاج آغوشت
توخواب وتوی بیداری
واکن آغوش و ثابت کن
هوامو دائماً داری
به گرمای تنت بسپر
من محتاج گرما را
به صد گلبوسه رنگین کن
تنی رنجور و تنهارا
بیا بازم بمون پیشم
تو مجنون شو منم لیلی
بیا ثابت کنم این رو
که میخوادت دلم خیلی
تومیدونی...
یا صاحب القلب الحنون یا ساکن وسط الجفون یا مالک نور العیون وحشتنى بجنون:
ای صاحب دل مهربان، ای نشسته در میان مژگان، ای مالک نور چشم، دیوانه وار دلتنگتم.
دست خودم نیست
که دست های من
دورِ درخت ها حلقه می زنند.
دست خودم نیست
که دست های سرد من
بلای جانِ فنجان های داغدیده اند.
دست خودم نیست
که دست های کوتاه من
بلند بلند
خوابِ شانه ات می بینند
پاییز رسیده است گُلم
و دست هایم
زیرِ...
من آن غریقی ام
که هر موج آب
حکایت دل تنگی ام را می خواند
و در سینه ی دریا
عشق را همچون مروارید آبی
در دلم نگه می دارم...
....🍂🍁...
فیروزه سمیعی
https://t.me/Pangarah
برگ ها در خزان خاموشی
سایه ات محو شد در گوشی
هر ورق دفتر ایام من است
این خزان، آینه ی جان من است
سایه ات گر چه به خاک افتاده
نور عشقت به دلم تابیده
برگ ها رقص کنند از دوری
من به دنبال تو با مهجوری
هر نفس...
با تموم کارایی که باهام کردی
با تموم حرفایی که دروغ بودن
با تموم اتفاقایی که افتاد
دوست دارم هنوز و دل تنگتم
خاک میشه ریخت روش ولی گاهی خاکستر هاش جون میگیره
بهت دل داده بودم
دلتنگتم
بد کردی باهام
عاشق سگی هستم
که در زندگی گربه ها،
موش بدواند...
آنچه سرنوشت
درمن جا گذاشت
باقی مانده های دریاست
دلتنگی برای آب
و تو
به وسعتِ یک آه
طولانی تر از خیابان های تنهائی
درمن ممتد میشوی…
🍁🍁🍂🍂
باران ڪہ مے بارد ،
دلم برایت تنگ تر میشود .
راہ مے افتم بدون چتر ؛ من
بغض میڪنم، آسمان گریہ !!
دلتنگی، دلتنگی،دلتنگی
قلب را چنان می سوزاند
که اقیانوس های پر آب نیز
آتش آن را خاموش نمی کنند.
آه که این روزگار
روزگارِ دلتنگی هاست..
انتظار، قصه ای است که هر روز در دل های بسیاری از ما تکرار می شود. قصه ای که با هر بار خواندنش، قلبمان لرزیده و چشمانمان به افق دوخته می شود. انتظار یعنی لحظه هایی که با هر نسیم، بوی حضور کسی را حس می کنی که هنوز نیامده...
انتظار، همچون شعله ای است که در دل می سوزد و گرمایی دلنشین به قلب می بخشد. انتظار یعنی لحظه هایی که هر نفسی با یاد او کشیده می شود و هر ضربان قلبت نام او را فریاد می زند. انتظار یعنی روزهایی که با امید به آینده ای روشن،...