متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
در مکتب عاشقی شاگرد نو پایم هنوز در میان حرفهایم غرق غم بی تاب و شیدایم هنوز.!
در سینه ام عشق پنهان نهفته ام مانند ابر بهار گریه پنهانم هنوز .
میرود عمر گرانم مثل قطاری سوی عاشقی!!
من مانده ام در واگنی بهر تماشایم هنوز
سخن در دل زیاداس...
ایمان دارم
به تب و درد و مداوای تو ایمان دارم
به نفس های مسیحای تو ایمان دارم
گرچه از دشنه مژگان تو خون می ریزد
من به رخسار فریبای تو ایمان دارم
به جنون میکشی ام عاقبت کار ولی
به صفای دل لیلای تو ایمان دارم
پرتو مهری و...
عاشق موج موهام بود
میگفت عصبی باشم ببینم موهاتو آروم میشم
میگفت تورو دوست دارم ؛
ولی موهاتو عاشقم...
هر لحظه اینا یادم میومد ذوق میکردم
لبخند میزدم صورتم سرخ میشد ...
اما الان. ..
اما الان...
لعنت به الان:)
چشمانش ...
دریچه های قهوه ای روشنی که
ورودگاه سرزمین ابدی من بود
جایی که روحم را در آن حبس کرده بودند
آغوشت
لانه چلچله عشق است
تابنوازد
سروددلنواز زندگی را
در هم اغوشی رویا هایم
-نجوا
-مهدی ابراهیم پور عزیزی
@mhediebrahimpoor
اینکه آدم ها خودشان قبول میکنند آدم ها در حال کتمان حقیقت هستند و دلشان به ترک عادت های بعد از هزار توبه خوش است، فقط
باعث میشود هر زمان که باز میان
حرف های کذب همان آدم ها غرق شدند
تنها خودشان مقصر باشند...و این چیزیست شبیه پذیرش یک...
اگر از شما راجب آرامش بغلش
تعریف عاشقانه ای خواست
بهش بگو:
«وسط حروب حیاتی التی لا تنتهی ،
یتم تفسیر احتضانک على أنه هدنة»
«میان جنگ های ناتمام زندگی من،
آغوشت اعلان آتش بس تعبیر میشود»
آبروی آب را نبریم
ریشه را دق ندهیم
ریشه در عشق به آب
می تراود به زمین
ریشه از مهر به آب
می رود تا به بلندای همان پستی دور
و به دلبر گوید آبی آبی،
نیست لیاقتت زمین خاکی
من تو را می برمت تا قله ی برگ
می...
آرزو به دلم ماند
تلافی کند
نگاهت، نگاهم را …
اشک باران
همه جا هستی
در نوشته هایم
در خیالم
در دنیایم
تنها جایی که باید باشی و ندارمت، کنارم است
کاش میشد برای ساعتی مُرد
آنوقت است که میفهمی
چه کسی در نبودنت دق میکند
وچه کسی ذوق می کند
دلم ساعتی مُردن می خواهد
اشک باران
با خیالم آشنا شو ببین رویای هستی را🌾
در ضمیرت تجربه کن عشق سودای هستی را🌾
مثل من باش چشم بسته بنگری از بعد دیگر
با چشم عقل تو میبینی یقین معنای هستی را🌾
میبینی نوری فراتر از هر نور و روشنی هست
با آن نور است تو میبینی تا...
من سوره علق خواندم من واقفم از بهر عشق
چون ملک قطره ای نخورد من سیراب از نهر عشق
چون در خواب گشت عشق نازم من مشتاق اصلم شدم
سوره الرحمان خواندم سیر میکنم در دهر عشق
گر غرق شوم در نهر شهد عشق شهد باشد نه اینکه زهر
من...
برایم، از عشق بگو،،،
اگرچه سال هاست؛
فلشِ کوچه،
بن بست را نشان می دهد!.
لیلا طیبی (رها)
می آید با ادعای عاشقی
تمام دار ندار قلب ت را بر می دارد
چند روزی می ماند
و میرود
تو می مانی و دیواره های سرد قلب ت
و یک عمر کلنجار با دل و سادگی هایش
در نگاهت آنچه من دیدم، کَس دیگر ندید
خوشه ی خورشید چیدم از شب نیلوفری
حرف من بود آنچه دیگر شاعران هم گفته اند
عشق هرکس محترم «اما تو چیز دیگری»
بهزاد غدیری شاعر کاشانی
چشم تو از کهکشان راه شیری سرتر است
پیش چشمان تو یاس و ناز و مریم پرپر است
من نمی دانم چه رازی بین عشق و اسم توست
اسم تو از هرچه زیبا دیده ام زیباتر است
بهزاد غدیری شاعر کاشانی