بارون اومدو یادم داد تو زورت بیشتره ممکنه هر دفعه اونجوری که میخواستی پیش نره … خاطره هام داره خوابو میگیره ازم دوری و من دیگه ته دنیام قلبت نوک قله ی قافه … من که تو زندگیم هیشکی نیست چه دروغی دارم بگم آخه این همه دوری نه واسه...
من خود را گم کرده ام! در لابه لای کودکی ام که آرزوی بزرگ شدن داشتم!... در آن کوچه ای که قدم هایم را می شمردم ، و تنها دغدغه ام شمردن دقیق قدم هایم بود! خودم را گم کرده ام در نگاه شبرنگ آسمان... تصمیم دارم خود را پیدا...
تو وقتی میبینی که من افسرده ام نباید بگذری، سکوت کنی، یا فقط همدردی کنی! بنا کننده ی شادیهای من باش! مگر چقدر وقت داریم؟ یک قطره ایم که میچکیم در تن کویر و تمام میشویم.