متن کوتاه

بودن هایتان....
بوی رفتن میدهد...!!

ای که ندانی...
چه کردی با دلم!!

منم همان آهویی که گرفتار..
صیاد شد!؟

گویا خدا وقتی غمگین بود...
داستان مارا نوشت!؟

ما همان زخم خوردگان... جهانیم!!

هرچه میخواهی بشکن! آزادی!؟
هرچه جز... قلب!!

من بی تو غمگین ترین...
موسیقی جهانم!؟

آرامگاه من...
بین بازو های توست!؟

فرهاد دلم باش...
تا شیرین تو باشم!!

اولین گام برای زیبایی...
باطن پاک!؟

چو پرنده ای که دگر...
شوق پرواز ندارد!؟

گشتم و نیافتم آرامشی بالاتراز...
موسیقی؟!

شنیدنی ترین صدا، صدای خنده هاته دلبر....!

سخته عاشق انسانی باشی که...
دیگه خودش نیست!؟

دل براى خود نمی نالد در این وادى، عبث!

این جرس گم‏گشته‏ اى دارد که شیون مى‏کند

اغیار محو چاک گریبان او شدند

پیراهن دریده ی ما را کسی ندید

با بوسه هات کار دلم را تمام کن
"در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"

دلبری می خواهم از جنس وفا و معرفت

آنکه من ، دلبر تصور کردمش ، دلبرنماست

عشق از من و
مهر از من و
تنها وفاداری ز تو ...

بر گذشته حسرت آوردن خطاست

مخابرات جهان را به تنگ آوردی

ز بس که عاشق و دلداده پشت خط داری

برده داری می کنی معشوق بورژوازها

بوی الکل می دهد بلوای تیرامیسو ات

تویی آن مهرِ محزون، لیک مَه روی...💛

تهمت مثل زغال میمونه
اگه کسی رو نسوزنه مطمئن باش که سیاهش میکنه