متن گناه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گناه
شب های دراز بی عبادت چه کنم؟
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟
گویند کریم است و گنه می بخشد
گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم!؟
ارس آرامی
دل دادیم و گفتند گناه است
با خودشان نگفتند
خیانتی که
با خیال او و کنار دیگری بودن باشد
گناه نیست؟!
.
در این زمانه گناهی که مهربانی کرد
به من بگو که بدانم کدام جانی کرد؟
سلام کردم و چون دیگران نشستم، او
میان این همه آدم مرا نشانی کرد
نگاه کرد؛ سپس خیره شد؛ سپس برخاست
اگر چه خنده من نیز همزمانی کرد
گرفت دست مرا مثل قایقی کوچک...
گناه قلبم،
چیزی جز عاشقی نبود...
عاشقی کردن هم جرم نبود،
اما گناه بود...
و چه گناهی شیرین تر از عشقی که به تو دارم...؟!
برای گناه عاشقی، هیچ حکم و محکومیتی را در نظر نمی گیرند...
فردی که عاشق می شود، هر چقدر هم که گناهش سنگین باشد، نمی...
نمیفهمم چرا در این دنیا دل شکستن،بی مهری و نامهربونی شده مد هر سال،شده از واجبات زندگی.
«کاش خداوند روزی به این مردم بفهماند کسی که دلش را شکانده ای اشرف مخلوقات من است،جدا از اشنا و فامیل بودن من مسلمانم شکستن دل هر ادمی گناه بزرگی به بار دارد»...
همه ی وجودم را میگویم
لحظه ای دلم برای درماندگی اش سوخت.
دستی نبود ک تکه های خورد شده اش را جمع کند .
خودش را بند کسی کرده بود ک هیچ نمی فهمید از عشق، هیچ نمی دانست از علاقه،هیچ درکی از دوست داشتن نداشت.
مگر چ گناهی کرده...
دلم را به تو دادم؛
به تویی که اهل ماندن نبودی.
از همان اول، رفتنی بودی و من این را خوب می دانستم؛ ولی به روی خود نمی آوردم.
حال تو رفته ای و دلم را نیز با خود برده ای و من همچنان در انتظارم.
البته نه در انتظار...