متن زندگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زندگی
زندگی با تمام سختی هاش می گذرد همچنان که خوشی های زودگذر هم طی می شود نه ازین ناامیدو نه به آن دلبسته. زندگی خستگی دارد.درد و رنج داردو اندکی شادی همه را با هم باید دید...
عاقبت نیک
بهاالدین داودپور
عشق به معنای زندگی در بهشت است.
نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ
زندگی را فقط ساختن نیست ،
بایستی به آن معنای واقعی بخشید.
نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ
لقد عانیت کثیرًا ، لکننی ترکت کل
ما کان یسبب لی الألم واخترت نفسی
لأن روحی کانت أعز جزء منی
من خیلی زجر کشیدم، اما هر چیزی که
باعث درد من می شد را رها کردم و
خودم را انتخاب کردم
زیرا روحم عزیزترین عضو من بود.🌱
من این ماجرای ثابت شده قانون دنیا رو نمیتونم هیچوقت درک کنم اونم اینکه:
تو ممکنه ماه ها و سالها سعی کنی یکنفر رو بشناسی قسمت به قسمت رفتار و شخصیت اون رو، سعی کنی اون آدم رو اولویت قرار بدی و بیشتر از همه بهش شناخت داشته باشی،ولی یه...
ای کاش یک روز همه ما،
در حالی که به ظاهر لبانمان تکان نمیخورد،از اعماق تپیدن هایمان، بپذیریم گذشته ها قابل برگشت نیستند، آدم های رفته اهل دوباره ماندن نیستند، رابطه های تمام شده، به همان دلچسب بودن ها دوباره اغاز نمیشوند و به زندگی های پر از روز های...
میدونی چرا همیشه میگم دنیا برنده است!؟چون زورش به ما بیشتر از خودمون میرسه.!مثلا میاد و میگرده و میگرده و قلبمونو میسپاره به روح یکنفر و ذره ذره وجودمون رو به وجودش وصل میکنه و یهو تصمیم میگیره سرنوشتی که ازش بیخبریم رو نشونمون بده...! حالا تو زخمی باشی، یه...
این روزها نسبت به یسری از آدم ها، رفتارها،کارها و دغدغه ها،یه حس هایی دارمکه هرچقدربهشون فکر میکنم نمیتونم اسم و عنوانی واسشون پیدا کنم و نه میدونم خوب هستن و نه میدونم بد هستن ولی این حس ها رو جذاب میدونم چون بهم قدرت و شجاعت واسه یسری از...
عزیزحسینی
تلخ بنوشیم
زندگی بیش از انتظار ما شیرینه .
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت، کجا کاشته ای
پس بذر نیکی را درهرکجا و زمینی بکار،…
آسمان، همه جا یک رنگ ست ….
برای دلت و هر کسی که بخواهی بکار..
تو نمیدانی چگونه می روید ،
کی...
چشم هایم را باز کردم…
چه خواب
عجیب و غریبی بود…
به گمانم در شطرنج زندگی
جایی را به اشتباه حرکت کردم
باختم که فکر می کردم این بازی
تمام شده ،اما اینطور نبود…
درست است که باز هم نشد
اما کاری را انجام دادم ، که دلم می خواست...
زندگی سرشار از سختی و غم ها و بلاست
عشق تو رمز گذشتن از دل این ماجراست
سجاد یعقوب پور
از نامش پیداست زندگی .
دیگر به دنبال چه هستی ...؟
زندگی را باید زندگی کرد ، چه تلخ چه شیرین
بهشت و جهنم را همینجا تجربه کن .
دنیای دیگری هم بعد از مردن باشد
شاید دیگر حاکم خودت نباشی .
عزیزحسینی
ای دل کنون
اشک بصر
آید زگونه های تر
هر لحظه آن
رقص کنان
گوید همین !!!
عشق ز او .بهانه بود
وفا ز او .بیگانه بود
فر به شکوه .بیعانه بود
شمع مرا. سوزانده بود!!!
قلم : منیر قهرمانی
شعرنو
هنوزم با تمام تیرهایی که بر تن م نشست
زن م
هنوزم صورتی گل دار
سینه ریزی سرخ
و لب های سرخ ترم
بوی زندگی می دهد
خواستی از خود بگیری ام؟
چه شد؟
نه تو آن؛ آنِ من بودی
و نه من؛ از آنِ تو
می دانم
می دانی!...
گاهی باید دیر شود
گاهی باید دیر شود
تا دیده شوی
ای زندگی ، باتو من
جوانی ام را به پیری سپرده ام
گاهی
خورده شیشه های محبت را به هم گره می زنم تا شاید
آثاری از جوانی ام را در خود ببینم
حال که بیمارجوانی ام
پیر گشته...
از این هردم شکستن ها هنوز آرامشی باقیست
پریشانی نکن ای دل تا در تو سوزشی باقیست
این دود ها یعنی اینکه تو تنها نیستی ای مرد
هنوز سیگارهایی را که داری میکشی باقیست
از این دنیا همین قدرش برایم بس که می بینم
در امتداد این خانه از دودها...
صدای ترسانی که از سوز سردی وحشت کند و بی دریغ فریادش را در هیاهوی باد رها کند درخت بیدی که در فراق آخرین روز بهار می گرید و شانه هایش برای نبود انوار طلایی خورشید می لرزد و بادی هولناک در سراسر جهان در نقطه ای از بهار تاریکی...