نقل کن از من که شعر
سر پناهِ واژه هاست
اسماعیل دلبری...
گرچه پیدا بود از چشمم پریشان حالی ام ،
هرکه احوال مرا پرسید ، گفتم : عالی ام...
گر تو گرفتارم کنی ، من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی ، در اوج بیماری خوشم...
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو
میوه بیرون زده از باغ حق عابر است!!!...
ای که چشم من ز فراق تو شبی خواب نرفت
دست من کاش شبی زیر سرت خواب رود......
زد نسیم و سر زلفش ز رخش رفت کنار
چال لپش شد نمایان و دلم گشت خمار
(محمد فرمان رضائی)...
دلیل این نرسیدن فقط نداری بود،
همیشه قصه سارا کنار یک داراست
محمد عاشوری...
ماه را دیدم و گفتم که قشنگ است اما
رخ زیبای تو را ماه ندارد جانا
(محمد فرمان رضائی)...