متن آغوش
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آغوش
هرشب خودم را در آسمان...
چند قدم مانده به ماه...
در آغوش ستاره ای کوچک و کم سو
زانو در بغل...
با موهایی آشفته
و چشمان غم آلودِ خیره به مهتاب...
و لبخند بی رمق
در انتظار تو نشسته ام...!
بیا و پریشان حالیِ مرا مرحمی باش
...
بهزاد غدیری...
آغوشت را،،،
به آغوشم گره بزن؛
محکم تر از همیشه!
♡
بگذار ناگسستنی باشیم!
لیلا طیبی (رها)
دست هایت
ضریح من است
دست هایی که
همیشه حاجت می دهند
پیشانی ات تنها جایی است
برای با خدا سخن گفتن
دریای ثواب است چهره ی نورانی ات
ای تویی که آغوشت
دری است از درهای بهشت
بهشت بوسیدن پای توست مادرم
مجید رفیع زاد
خیال داشتنت
عجب می چسبد
هر روز عصر
که تنها ، بودن تو آن را دلپذیر می کند
قهوه ای که می شود
با قند لب های تو شیرین کرد
و دست هایی
که یکدیگر را در آغوش هم می بینند
افسوس ، این رویای شیرینت
مثل هر روز پیوند...
آغوش
سر در آغوش نگاهت می سپارم
پشت قصه هایی که فریاد می زد سماجت سکوت را
با واژه های غریبی
که درآغوش غم می گریست
مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
شعر سپکو
https://t.me/mhediebrahimpoor
هر شب
ماه به استقبال تو می آید
لبخند تو را می بوسد
و چشم هایت را در آغوش می گیرد
ستارگان برایت چشمک می زنند و
از عطر موهایت مست می شوند
و من در انتظار این آرزو
که ای کاش یک شب
میان آسمان
جای ماه بودم
مجید...
کاش!
من و تو
زیر یک چتر ،می لرزیدیم
و من در آغوشت ، می گریستم
آغوشت ،مرا گرم می کرد
و اشکم تو را...
حجت اله حبیبی
چه بهاری دلپذیری دارد هوایِ آغوشت
چه عطرِ دل انگیزی نشسته بر پیراهنم
آری بهشتِ من ، همان آغوش توست
✍ سردار
ای کاش پلک بودم
تا هر شب
چشم هایت را
در آغوش می گرفتم
و هر صبح
نوید طلوع خورشید را
به نگاه زیبایت
هدیه می دادم
مجید رفیع زاد
حال شعرهایم خوب نیست !
ای چشم های تو
پرستار شعرهای من
ای دست های تو
مرهم زخم این اشعار
به عیادتم بیا و با چشم هایت
شعرهای بی جان مرا
در آغوش بگیر
که ردیف و قافیه را
از یاد برده ام
مجید رفیع زاد
ای کاش
به جرم دوست داشتنت
زندانی آغوش تو می شدم
و تو تنها زندانبان
خلوت تنهایی من بودی
جایی که آزادی را
برای همیشه احساس می کردم
مجید رفیع زاد
تسخیرم می کند
شبی که یک لحظه
بدون یادت چشم بگذارم
پلک هایم سنگین
همچون هوایی که در ریه هایم در حال عبورند
شبی تلخ و سرشار از کابوس
بی گمان خاطره ات
مرهم این آشفته حالی است
وقتی که یاد تو را
در آغوش می گیرم
مجید رفیع زاد
کاش میشد به جای فصل امتحانات
فصل آغوش یار را هم داشتیم…
آنوقت خرداد
شهریور
دی
همه را مردود میشدم
و تا ابد حبس در آغوشت میشدم…
اشک باران
چه جایی بهتر از آغوش گرم
کسی که دوستش داری
یک فنجان آرامش را بنوش
و به دور دستها خیره شو
قطار قطار می آیند
روزهایی که آرزویش را داشتی
رعنا ابراهیمی فرد
آغوش تو
عشق اباداست
صدحیف
که من ایرانی م
پزشک خودکارش را روی میز می گذارد و به صندلی تکیه می دهد:« اگه همه ی حرفایی که می زنم خوب گوش بدی؛ حالش زود خوب می شه».
سرم را تکان داده و او ادامه می دهد:« دستور العملش ساده ست. صبح، ظهر، شب، یعنی حداقل سه وعده در روز؛...
عروس شعرهای من
دوستت دارم است
که تنها محرم چشم های توست
با عشق بخوان
و با مهر در آغوش بگیر
ای تنها دلیل زندگی ام
دوستت دارم
مجید رفیع زاد
تمام داشته هایم
زمانی که نیستی
از من سلب می شوند
جز نفسی که آن را
مدیون یاد تو هستم
وقتی که مرا در آغوش می گیرد و
آرامم می کند
در تمام لحظه هایی
که همچون غروب جمعه
دلتنگ می شوم
مجید رفیع زاد