متن امید
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات امید
نه دانه دانه های برف و بوران امشب
نه برگ ریزان پاییز دیروز،
هیچکدامشان
نمی توانند راه را بر نسیمی ببندند
که مژده ی بهار فردا را خواهد آورد.
شعر: دلسوز صابر
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
امیدوارم
همانند پرندکان غمگینی که به پرواز ادامه میدهند
همانند ماهی های تنها در اقیانوس که به شنا ادامه میدهند
امیدوارم چون میدانم شب هرآنقدر که تاریک باشد به پایان میرسد و خورشید جای ماه را میگیرد
امیدوارم چون حتم دارم سرانجام روز های روشن من هم فرا خواهد رسید.....
ماه، یار همیشگی شب ها، شاهد خاموش لحظات شاد و غمگین ما، در آسمان پهناور، بی صدا می چرخد و گذر زمان را به نظاره می نشیند.
همچون ما، ماه نیز در حال تغییر است، گاه کامل و نورانی، و گاه در تاریکی فرو می رود. اما در هر حال،...
میان تاریک ترین روزهای زندگی ات هم ناامید مباش!
زیرا،
زیباترین باران ها زیر سیاه ترین ابرهاست.
شعر: تافگه صابر
ترجمه : زانا کوردستانی
و این روزها حالتی از رنج را متحمل می شوم که همه اش تازگی دارد، کنج تنهایی من حالا دیگر تنها نیست، منم و غم! منم و صبر!
نفسم بریده، جانم بالا آمده، روحم را خوب حس می کنم، سبک شده ام فقط همین بغض لعنتی توی گلویم سنگینی می...
گفتند امید چیست؟،،،
گفتم امید آن است ، ک یوسف را از ت چاه ب بیرون بلکه ب میز پادشاهی رساند..
یوسف از درون چاه فریاد کشید ب برادرانش گفت:
من در دلم ریشه امید ب خدا را کاشته ام ..
هیچ توفانی از ریشه نمی تواند تکانم دهد..
بادی...
محکومیم به امید، مجبوریم به آرزو.
نوشته بود زندگی است دیگر ؛
تکه تکه ات میکند و در انتها میانِ تکه تکه هایت نوری از امید میتاباند (:
شده آیا
که کسی
دلت را تنگ کند؟!
به غمی
به امید آمدنی
به حرفی
به صدایی
که نیست
نفیسه سکوت
در گذر زمان، این قلعه رنجور و پیر
شاهدِ قصه های تلخ و شیرینِ بشریت
از فراز برج و بارو، دیده نسل ها
عشق و نفرت، جنگ و صلح، ظلم و عدالت
در گذر از دالان های تاریک و سرد
حس می شود زمزمه رازهای ناگفته
راوی این قصه ها،...
🌿
چه خوب است
چه خوب است که با تمام رنج هایی که روحم را می خراشد،
هنوز ابر امید، طراوت بر سرم می بارد و چشمه ذوقم می تراود
چه خوب است که کمی بعد از شبیخون یاس و فرو ریختن ناگزیر،
باز بر می خیزم، گرد و غبار...
زمانه کمیاب زیستن است
کمیاب عشق
کمیاب صلح و آشتی
و ما چه خوش خیالیم
که در میان این قحط سالی
میان زیستن هایی پر از نزیستن
با چشمانی از عطشِِ عشق لبریز
به دنبال صلح و آرامش
امیدوارانه
در تکاپوی دویدنیم...
نیاید روزی
که این چشمه امید بخشکد
و...