متن بوسه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بوسه
خُمخانه وُ هم، سبوی جان را عشق ست؛
احساسِ تب و، هلوی جان را عشق ست؛
شورِ شررِ بوسه دلم می خواهد؛
یلدای لب و، لبوی جان را عشق ست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی
(الف احساس)
🍅🍊🍅
سرشار از احساس است،
شعرِ زندگی با تو؛
وقتی که:
صبح،
از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،
شکوفا می گردم؛
و شب،
در مَقطعِ شب بوی آغوشت،
آرام می گیرم!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.
با بوسه به چشمان تو این عشق قشنگ است
یک روز در این خانه من بودم و یاری بود
نی بود و نوایی بود یک دلبر و ساقی بود
او بوسه طلب میکرد تشنه به لبم میکرد
هی بوسه به لب میکرد آتش به تبم میکرد
هر بار تو را ببینمت میمیرم
روزی که تو را نبینمت میمیرم
لعنت بر فن و بر جادوگری ات
هر بار تو را ببوسمت میمیرم
قناعت میکنم
بربوسه ای از کنج
لب هایش
که شال گردنش
بسته است راهم
برگلویش را
علی مولایی
خرمالویِ لب هایت
تلخ بود و گس ،
نکند
دشنام داده بودی مرا ؟
گُل بوسه ی احساسِ تو شورانگیز است؛
مشتاق به چیدنش، دلِ پالیز است؛
از رویشِ شورِ مِهر، در دیدنِ تو،
پیراهنِ زردی به تنِ پاییز است!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
پاییزانه
🍂🍁🍂
از دور میبوسم تو را ای عشق بی همتای من
شاید که با این بوسه ها کمتر شود این فاصله
نسرین حسینی
دامن شدم من
آتش این عشق کور را
هر شب که برده ام
با مردم سیاه مست تو
تا صبح
رقص بوسه های ناصبور را...
آیا اجازه هست تو باشی و من شبی
بر رنجها کنار تو نقش فنا زنم
آیا اجازه هست که آغوش گرم تو
جغرافیای من شود و تکیه ها زنم
آیا اجازه هست زنم بوسه گردنت
عطر تنت برای رضای خدا زنم؟
آیا اجازه هست به یک بوسه بر لبت
مهری...
انار خندان..
چه خوشست بوسه به لبهای تو زیبا بزنم
چو لبت قرمز و شیرین و به دریا بزنم
تو اناری چو شرابی که لبش خورده ترک
بوسه بر جان و دل و کوی تو رعنا بزنم
انتقام می گیرم از لبت ،
با یک بوسه . حجت اله حبیبی
لحظه های گرمِ احساساتِ من/
داغ تر، از بوسه های یار شد/
در انارستانِ داغ بوسه ها/
سینه از سرخی، چنان گلنار شد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
در جنگ نامه ای برایت می نویسم
اگر به دستت برسد
رد اشکم را وقتی به اسمت رسیدی می بینی
که اگر این نامه خاک بود
کلماتم بذر میشد و اشکم باران
جوانه ای می رویید و تا چشم هایت قد می کشید و بوسه ای بر آنها می نهاد...
...مث وقتی که یه عاشق/ می کوبه حلقه ی در رو/ که تا درواکنه یارش/ ببینه یک ره دررو/ برای پرزدن توی/ خمِ پس کوچه ی آغوش/ و با جامِ گلِ بوسه/ بشه مست و بشه مدهوش(زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک ترانه، کتاب ترنّم احساس.)
هر روز با واژه هایی دلتنگ
در پشت دیواری از تنهایی
یادت را زمزمه می کنم
و خاطراتت را می بوسم
ای کاش کنارم بودی
و ردی از نگاهت را
میان دل نوشته هایم می دیدم
تا به جای واژه ی دلتنگی
ردیف شعرهایم می شدی
مجید رفیع زاد