متن شاعر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعر
جنگلی را
سر بریدند؛
کاغذها شاعر شدند
تو،،،
شاعری!
وَ من؛
تندیسِ شعرهایت!
(رها)
رفته ای
وَ بر دفترِ شاعر ، نقطه چینِ ردِ پای توست
چیزی نمی شود جای آن نوشت... .
حادیسام درویشی
غرور لعنتی شد پایِ رفتن,گرچه میدانم
درون جاده های بی سر و ته,بی توحیرانم
منم آنکه برای عشقهای دیگران شاعر شدم امّا
خودم یک مصرعِ بی وزن,در اعماق دیوانم
شبیه شهریارم,شاعری عاشق بدون تو
جوانی رفته و پیرم، ولی نشکست پیمانم
شکوفایی نخواه از من,خزان زد شاخه هایم را
شبیه...