متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
غریبی عاشقم
غرق در امواج نگاهت
که دریا دریا
دورم از ساحل آرامِ آغوشت...
مرا ببین!
چه غریبانه در گردابِ تنهایی
نفس نفس زنان دست و پا میزنم!
آه... ای کشتیِ نجاتم ! مرا دریاب...
دستانم را بگیر و به آغوشت کشان...
نجاتم بده
از شرارت این طوفان بلاخیز و...
مَنِ بالاتر از فردا
دلم پرواز می خواهد
سوی آن پنجره که
عشق نیازش باشد
سوی رویا به خیال
در طلوع بی غروب خورشید
سوی آن رویا که
فردایش پس از پرواز
به رنگ آسمان باشد
زهرا غفران پاکدل
عشق
کلمه ای آشنا و در عین حال ناشناخته
مفهومی به قدمت تاریخ؛ اما تازه
واژه ای سرشار از گرما و صمیمیت؛ هرچند سرد و بی جان
و رقیبی در خور برای عقل که دل را مقر فرمانروایی خود کرده و ازجا فرمان های خودخواهانه اش را بر کل تن...
درها برای کسانی گشوده می شوند
که جسارت در زدن داشته باشند
جسارت داشته باش
با امید ،با عشق، با محبت و با تلاش در بزن
حتما درها گشوده خواهند شد بسوی روشنائی
من و تو از خوبای عالم هم خوبتر هستیم
در مثال زدن ادما از حوریان بهشتی هم بهتر هستیم
تشبه من برای خوبان تو هستی
امان که هردو در چاله ای افتاده ایم
چاله ای از فکر و خیال و انتقام
انچه گذشته باید بگذرد
اینده در راه است گذشته...
صندلی جیر جیر کنان ایوان وتماشای پاییز وچای یَخ کرده در بادو رُمان کاهی اَبله داستایوفسکی مرا به فکر فرو برد که من تو را در کدامین حراجی باختم،که در صندوقچه هیچ خاطراتی پیدا نمی کنم
شمعی به نشانه دوست داشتن ها نمانده و کلبه مَتروکه عشق دیگر اجاره نمی...
در کوچه های یخ زده شهر ما
دنبال مفهومی به نام عشق نگرد
عشق واژه زیبایی است
و مردم این دیار
هر چیز زیبایی را خرابش می کنند
زهرا غفران پاکدل
مادرم نمی دانم چگونه خطابت کنم چرا که تو سایه خدا روی زمینی ، اگر عشق خطابت کنم در توصیف تو کم گذاشته ام چرا که واژه عشق با وجود تو جان گرفته ، بی شک بهشت جهنم می شد اگر زیر پای تو نبود. مادرم ، ماه درخشان شب...