متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
شدی درخوابِ شیرین تاکنون فرهاد آیا؟
خودت را با نگاهی داده ای بر باد آیا؟
شده آیا بدانی عشق، رسواییست اما
در آغوشش بگویی هر چه باداباد آیا؟
شده صد چشم باشد در پیَ ات اما شَوی تو
به خشخاش نگاه یک نفر معتاد آیا؟
شده صیدی شوی تا اینکه...
به عشق من هوس گفتی و رفتی
دلم را در قفس کردی و رفتی
برای من هوایی غیر تو نیست
نفس در سینه حبس کردی و رفتی
دلم اینک
تو را ای عشق!
می خواهد
در این ابری شدن هایِ دل ِتنها و غمبارم
و می خواند تو را در خود
بیا که
دیده گریان است و جز تو نیست غمخوارم
که شیدایم
که لیلایم
که از عشق تو رسوایم
بیا که
لحظه ها تنگ است
و...
گشتم به تو دلبسته تو همراز دلم باش
هرصبح عزیزم تو هم آواز دلم باش
با عطر خوش عشق به جانم تو نگارا
چون یاسمن باغ تو اعجاز دلم باش
بادصبا
ای کاش مرا تاج کیانم باشی
خورشید درخشان جهانم باشی
ای عطر شکوفه بهاری،ای عشق!
ای کاش که یارِ مهربانم باشی
بادصبا
در هوای صبح پاییزی
سرد است
ای تو خورشید جهان آرزوها
لحظه هایم
پر ز بغض است حرفهایم
خنده هایم مرده است و نیست در دل
جز غم و اندوه و حسرت
جز سیاهی
بی تو
ای عشق
آفتابی نیست
پس شبهای غمباری که دل
می خواند از سهراب
هر...
در حوالیِ من خیلی وقت است که خورشید،
در پس ِتاریکیِ شب ها نتابیده!
از آن زمان که طنین ِصدای تو
جایش را به سکوتِ خانه داد،
شب شد، و تا ابد تاریک ماند…
پریا دلشب
تو چه هستی که زجان دوست ترت می دارم
میگم که عاشقتم اگرچه تکراریه این اعتراف من و یه قلب احساسیه
هرچقدر هم این سیاره خشک باشد
کنار رودی
در دامنه ایی
بالاخره یک شاخه گل سرخ پیدا می شود
برای شروع عشق
که عشق؛
مادر بودن است!
مثلا:
دوباره گندم می کاریم در کوشاکوشی معصومانه
احساس می بخشیم به رقص شاخه های سیب
نان می پزیم در تنور لبخند
تو...
دلی دارم نگارا همچو مجنون
ز هجران و ز غمها گشته پرخون
به چشم عاقلان دیوانه ام من
چو ساقی راهی میخانه ام من
چو شیرین و چو لیلی و چو عذرا
شدم سرمست آن صهبای مینا
دو چشمم پر زغم چون پیرکنعان
ز فرقت بی قرارِ یوسفِ جان
غزلگوی...
دلبری را بلدم ، ناز کشیدن بلدی
گر به سازِ تو برقصم ، تو خریدن بلدی
ای که گفتی که تو را عاشقم ای باد صبا
عشق را دیدن و از عشق شنیدن بلدی
بادصبا
تا غنچه بخندد و پر از ناز شود
تا صبح جهان دوباره آغاز شود
ای عشق بیا هلهله انداز به جان
تا گلشنِ دل از تو پر آواز شود
-بادصبا
یعنی باور کنم دلت برام تنگ نشده؟
باور کنم منتظر تکست من نیستی؟
باور کنم صبحا منتظر صبح بخیر من نیستی؟
یعنی واقعا فراموشم کردی؟
تورو نمیدونم ، اما من بدجور دلم تنگته
کوثرنجفی چشمه
مال خودت هر چه به من داده ای با همه احوال پریشانی ام
قصه عشق تو به آخر رسید منتظر نقطه پایانی ام
شعله از عشق تو زبانه کشید عشق تو آتش به جهانم کشید
دفتر عشق تو پر از آتش است آمده بودی که بسوزانیم
تو میدانی که عشق برایم همان لبخند زیبای تو است
زندگی برایم همان آغوش گرم ومهربان تو است
و بهترین حس همین دوستت دارم هایی است که از اقیانوس قلبم برای تو سرچشمه می گیرد
نان در تاپوهای بی ریا....
دستهای پینه زده ای که با هر ورزش.....
قورته ای برای چشیدن با عشق را....
در سفیدی دستهایی که رخ چرکین ....
اما دلهای صاف.....
و لذت آتشی که با نگاه به دستان ودلی پاک.....
سوختن را فراموش میکند .....
وباور را بزرگ که آتش...
از دوست داشتنت دست نمیتوان کشید، می شود؟
هر چند که داشتنت را نمیتوان چشید ، می شود؟
برای آخرین بار می پرسم اما از خودم
به خانه ی قلبش نمیتوان رسید، می شود؟
عشق چنین است:
تو در شهری عاشق می شوی و
در شهرهای دیگر دنبال او می گردی!
...
عشق چنین است:
تو هر زمان که دلتنگ می شوی
آه و افسوس از ته وجود می کشی
که از آه و ناله ات
درونت پر می شود از خواستن او
......
کاسه
هم راز خدا شدیم چون فاش شدیم
شب بود خطر بود که خفاش شدیم
با گریه به دست و پای عشق افتادیم
با عشق نشستیم که عیاش شدیم
اندازه خورده برده هامان بودیم
خوردند و بردند که کلاش شدیم
ما کوسه ولی ریز تر از ماهی عید
ما کاسه...