متن پاییز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پاییز
در میان جنگل زرد، پاییز دمیده
برگ های خزان، زمین را پوشیده
نوری از خورشید، به شاخه ها دویده
در دل این سکوت، زمان خفته و رمیده
در دل این جنگل، رمیده ست زمان
سایه ها پیچیده در پندار جان
برگ های زرد، حدیثی با غبار
نوری از خورشید، در دل های عیان
هر درخت اینجا حدیثی کهنه گوید
از غم دوران، به ریشه خون چو جوید
برگ ها چون اشک از چشمِ خزان
بر زمین افتد،...
زیر باران عشق تو پرسه زنان
با تو آرام قدم در این جهان
برگ های پاییز، رقصان در باد
دل من روشن به عشق جاودان
دل به خلوتی چنین، چه آرام گیرد ای جان
در سکوتِ برگ ها، نغمه ای است پنهان
شمع ها به نور خویش، راز دل بگشایند
پاییز در هر برگ، درس عشق دارد نهان
دل از این جهان برون، سوی بی نهایت پر
هر نسیمِ سرد، گوید ز عشق، داستانِ دگر...
بر برگ های خزان، دل چون شمع روشن است
عشق در دل من، چون این شمع، هم نشین است
در این خلوتِ پاییز، دل به یاد تو تپد
هر لحظه ام به نامت، هر لحظه نازنین است
در دل سکوت، غمی جاودان،
چون برگ پاییز بر باد روان.
فنجان چای، داغ و خاموشی ست،
در ظلمت شب، حدیثی پنهان.
بر درختان زرد پاییزان،
قصه ی عمر می خواند زمان،
باده ای در پیاله ی خموش،
در سکوت تو، مانده ای به نشان.
آمدن بهار و تابستان و
زمستان عادی ست
مشکل پاییز است،
چو می آید،
تو می روی!.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
با این همه تنهایی و این همه پاییز
در پایان فقط شعر است
که برای شاعر باقی می ماند.
و ستاره ها را از خواب بیدار می کند
که به شب بفهماند
این همه تنهایی و
این همه پاییز را تمام کند.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
چه بزرگ است،
پاییز!
شبیه تنهایی ست...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
به تابستان وداع گوییم بی حرف و کلام،
خنکای باد نرم برد آن پل از میان.
ز غنچه های عشق تو، دل جاوید شود،
خزان که آید، غم تو باز در دل شود.
در سکوت غم زده، جامی ز چای
پاییز آرام، در خیال ما جای
برگ ها رقصان، در شوق وصال
درد دل با باد، در این فصل خاکسار
به رنگ زرد و نارنجی، پاییز می آید،
با خنکای باد، دلم شاد می آید.
ورق ها بر زمین می رقصند در سکوت،
دل عاشق ز تو، به یادش باز می آید.
خداحافظ ای تابستان، با رنگ های روشن
به باغ دل، یاد تو می ماند جاویدان
پاییز با بارانش، می سازد نغمه ای
که در دلِ عاشق، ز درد می افزاید غم
زردی برگ ها، قصه ی فراق است
و در دل شب ها، طعمی از خواب است
اما عشق، در...
ز باغ دل، گل روی تو پرپر شد و رفت
به رنگ زرد، برگ امیدم به سر شد و رفت
پاییز دل آمد و جانم به خزان رسید
به هر نسیم، آه من در جهان رسید
برگ های دل، همه بر خاکستر نشست
به هر ورق، نوای ماتم برخواست
دل...
قسم به پاییزی که در راه است
و به پچ پچ های عاشقانه ی
برگ های در حال افتادن!
قسم به بوسه های آخر
و به باران های گاه و بی گاه
و به آغوش های خالی
قسم به عشق
که من
پاییز به پاییز
باران به باران
آغوش به...
صدای پای پاییزو شنیدی!! ؟خش خش!! هو هو!! پاییز داره میادچشم نوازی میکند رقص برگ ها رو هوا رنگ برگ ها رو زمین آخ که چقدر زیباست ..!!! 🍁دلارام امینی🍁
پاییز باشه یه گوشه از دنیا یه گوشه از خونه یه گوشه ی دنج یه فنجون چای و نبات که بشوره ببره هر چی غمه.!!🍁دلارام امینی🍁