متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
میشوم شاداب، با یادِ شرابِ بوسههایت
میشوم همواره یارِ مهرجوی خاطراتت
میشود دل سرخ؛ وقتی، میزنی بر صورتِ آن
سِیلی از، آبِ صفای نابِ جوی خاطراتت
دل طراوت میسِتاند، از صفای حُسنِ قلبت
آب مینوشد وجودم، از سبوی خاطراتت
هر زمان، شورِ دلم، مهرِ تو را میجوید از نو
پای دل، پیوسته میگردد، به سوی خاطراتت
سرخ میگردد دلم، از شادیِ بودن، کنارت
آبیِ احساس دارد، رنگ و روی خاطراتت
جستجو کردم تو را، با شورشِ هموارهی جان
شد نهان، همرنگِ بحر از: جستجوی خاطراتت
یک شهر شده آشوب و دل ما شده ویران...
از دست دو چشمون سیاهت...
توبه کردم که دگر دل به کسی نسپارم...
دل به هر کس که سپردم بشکست...
هنوزم داغ چشمان سیاهت بر دلم هست...
نگاه کردی تو بر نامحرمان بسیار بسیار...
دوست دارم، هر زمان، پیشِ تو میآید دلم،
بشنوی رازی، که در سینه، معمّا میشود!
شاید صبح
پروانه ای است که
در کلاه آفتابگردان
پنهان است
بیا در فصل طوفانزا ، شبی را همقدم باما
که وقت برگ ریزان ها ببینی انقلابم را
¸„.-•~¹°”ˆ˜¨ مے سازم با ویرانـہ هاااا ،کاخ آرزوهایم رااا
به لطف آن دو چشمان سیاهت...
منم قربانیه ناز نگاهت...
دلم بهونه گیر شده...
میان این شهر شلوغ...
فقط تو را خواهد و بس...
زندگی در پی چشمان تو جریان دارد...
پلک بر هم بزنی زندگیم میپاشد...
چیزی که میان من و تو خورده پیوند...
چشمان سیاه تو و دیوانه دل ماست...
با ترنّمهای نابت، دشتِ جانم سبز شد
با هزارآوای مهرت، زندگی دارد دلم