متن قلب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات قلب
مهاجرت
دلگرمی هم می خواهد
من که از وقتی
به قلب تو مهاجرت کرده ام
هر روز از سرما یخ زده ام...
در امتداد صفر عاشقی
اندوه نداشتنت
در من جوانه می زند
ای کاش آمدنت
همچون خواب همیشگی
تعبیر می شد
تا دلتنگی هایی
که در قلبم ریشه کرده اند
به چشم هایت
گره می خورد
مجید رفیع زاد
جای خالی آدم ها را درک می کنم
نه در قلب ها
بلکه قلب خودم را درک می کنم
وقتی کسی رفته و جای خالی می گذارد
به وقتی که دوستی رخنه می کند
هر جا که هستند، هر جا که رفته اند
جای خالی آن ها در قلبمان باقیست...
برای رفتنت
تقدیر را بهانه نکن
از زمانی که مرا سرد در آغوش گرفتی
فهمیدم ؛ مدت هاست که قلبت
جای دیگری نفس می کشد
مجید رفیع زاد
گناه تو نگاهی است که ایمانِ قلبم را فرو می ریزد🌱🌊...
قسم به روشنی ناب چهره ی قمرت
ربوده است دلم را نگاه معتبرت
رسیده برق نگاهت به استخوان هایم
چگونه دل نسپارم به جلوه ی نظرت
میان لذت و حیرت مرا معلق کرد
رسید تا به نگاهم نگاهِ مختصرت
بکش به بند مرا در حریم آغوشت
روا ندار نباشم اسیر...
چشمانِ سیاهت، چو نگینِ گلِ الماس؛
هر موجِ نگاهت، تبِ گرمای پُراحساس؛
وقتی بزنی چشمکی از، چشمه ی قلبت،
آبی بشود شورِ دلم مثلِ گلِ یاس!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.
🌿❤️🌿
قلبم مالامال از عشق است و در سینه ام سنگینی میکند…
تابحال نمیدانستم انسان ، میتواند عشق را در جسمش احساس کند!
برگرد، به سوی قلبِ حسّاسم باز!
برگرد؛ بیا، به نزدِ من، با آواز!
در رقص بگیر، شورِ احساست را؛
از نو، بِنِما، تو عاشقی را، آغاز!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس
تو دیدی که: به قلبم درد، جاری ست؛
همان دردی، که تب می کرد، جاری ست؛
نخواندی، حسّ پُردردِ دلم را؛
هنوز آن التهابِ سرد، جاری ست!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس
یک شب بیا؛ تا بنگری:
این قلبِ بی تاب مرا؛
حالِ مرا؛ احساسِ دل؛
چشمان بی خواب مرا!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس
جای شما تو سینه ما خالیست جانا
کوثرنجفی(چشمه)
آدم ها زود از هم دور میشن
،محو میشن
حس ها کم رنگ میشن
صدا ها قطع میشن
نگاه ها تموم میشن
و
قلب ها تاریک .....
صدف مسعودی
قلب انسان ها بسیار نازکه ❤️❤️
قلبهارو نکشن. ای بشر
زیبایی که درقلب ها وجوددارد
هیچ وقت هیچ جای دنیا نخواهد دید
پس به قلب خود آسیب نزن ❤️❤️❤️
قلب هارو
ازخودت رنج نده
قلب هارو ازخودت ناراحت نکن
قلب هارو دوست داشته باش
زندگی درقلب ها
را یاد بگیر...
هوای داشتنت
هر شب به سرم می زند
و بغض در گلو نشسته ام
در انتظار یاد زیبای توست
تا در خیالی لطیف
به استقبال من بیاید
ای کاش بودی تا نسیم شادی
از هرم نفس هایت می وزید
دست نوازش بر ثانیه های
پر درد من می کشیدی
و...
تو دیدی که به قلبم درد جاری ست؛
همان دردی که تب می کرد جاری ست؛
نخواندی حسّ پُردردِ دلم را؛
هنوز آن التهابِ سرد جاری ست
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس.
مهرم— فروردین
به سویه تو آمده ام تا تورا حس کنم ودنیا خواهد دید داستان عشقی سوزان را
که شعله اش در قلب من خواهد بود،
به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه ها وپرنسس ها سر می کند ،
قلب عاشق است ودر عشق پابرجاست