متن حسرت دیدار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت دیدار
عشق من
دلم تنگ است برای لمس دستت،
برای نگاهت، برای نفس کشیدنت،
برای در آغوش گرفتنت
بدون تو، جهان خالیست و سرد،
بیتو زندگیام مانند مرگ است 💔💔
هرم نفسهایش،
با بوسهاش
گلاب پاشید به رخسارم-
لبهای مادرم!
در اتوبوس تنهایی ام
ده ها مسافر نشسته اند،
مقصد همه
آبادی چشمان توست..
رخ یار ..
در فکر تو بودم که هوایت به سرم زد
آتش به دل و دیده و این بال و پرم زد
یادم نرود آن شب مهتاب که گفتی
شعر و غزلت بوسه به چشمان ترم زد
ما را نه توان رخ زیبای نگارست که عمریست
تصویر تو و...
عشقِ من، مونسِ دلم در این فاصله ها بینهایت دوستت دارم، حتی اگر جهان جدا کند ما را به هزار راه بیراه.
کبوتر عشقت، در آسمان دلم پر میزند،
اما هر پرش یادگاری ازتومی ماندبرایم.
ای عشق به خانه قلبم برگرد
هنوز دروازه های قلبم به روی تو باز است
باد و باران عشقت را باخود آورد
ولی هیچ کدام نتوانست شوق دل من را از تو دور کند
عشق جانم
تشنه ام
به عطر نگاهت
که در هوای
این فاصله
خشکیدم💔
پاییز باشد
باران ببارد
پنجرهها حکم حبس ابد میدهند
آنگاه که تو نباشی
چه فرقی میکند
تو که نباشی
همین لحظه هام هم
برای من جهنم است...
خشکیده بر لبانم
لبخند مهربانی
کز شوق خنده هایش
عمریست بی قرارم
ویرانه کند قلب مرا،
گوشه ی چشمی ز نگارم.
در حسرت یک بار بغل کردن تو،
چه آسان دل ما مُرد...
نیست ما را، ز دنیا طلبی.
جز رخ دلربای او.
لبهای تو بهترین جایگاه است،
برای بوسه هایی از جنس دلتنگی.
هر بهاران را نبین کز عشق خود می نغنوی
چون بهاران میرسد پایان، زمستان میشود.
آدمی کز درد دوری میدهد فریاد و زار
چون فغان پایان رساند، یار مستان میشود.
تو دوری و من
همیشه به بوی تنت دل بستهام…
مرا از بادها پس بگیر
از رودها.....
هم صدا با آواز باد
صدایت می زنم
و در مسیر رود
به پایت می پیچم
ز جهانم این بس،
که دو چشمان تو شوق نفس در تن ماست.
کمی بیشتر کنارم بمان
زیر آن باران پاییزی که
التماس هایم را ندیدی
اشک هایم گلاویز با باران
بازهم ندیدی
اما اینجا نه پاییز نه باران نه دنیای واقعی است
این خواب به صد بیداری می ارزد
پس تو را جان کسی که دوستش داری
کمی بیشتر بمان ...
دلم طلب دارد،
ز تو دو چشمانت.
پلک وا کن تا ببینی من گرفتار توام،
آنچنان کز سر شب تا به سحر پلک نزاشتم بر هم.
عاشقی کرده فقط،
قسمت ما حسرت دیدارش را.