متن دوبیتی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دوبیتی
قدر دل پای سکوتش ننویس
بگذر از ما، سوز به عشقش ننویس
رانده ام، هیاهوی دلم را چه کنم
حرمت عشق بدار صوفی و آبش ننویس
👌شعردوبیتی
بیا لبخند بر لب ها نشانیم
بیا غم را از این دلها برانیم
به رسمِ همدلی و مهربانی
بیا تا مشکلی را حل نمائیم
✅شعراز:حسین صالحی
من آن صیدم که در پی صیاد می روم
با گلویی در حسرت فریاد می روم
زور من به سنگ های قلبت نرسید
اینبار ولی خودم سراغ فرهاد می روم
👌شعردوبیتی
خدایا تو گواهی بر دلِ من
به دستِ تو شَوَد حل مشکلِ من
تو خود دانی ندارم یار جز تو
تو شادی را رَسان در منزلِ من
✅شعراز:حسین صالحی
👌شعر دوبیتی
تو میدانی که دل دیوانه توست
اسیرِ نرگسِ مستانه توست
دلم دلتنگِ توست ای یارِ جانی
بیا جانا که این دل خانه توست
✅شعراز:حسین صالحی
👌شعردوبیتی پندیات
دلا تا میتوانی زندگی کن
به هرکس میرسی مردانگی کن
مخور غم که چرا این شد چرا آن
به هر لحظه خدا را بندگی کن
شعراز:حسین صالحی
👌شعردوبیتی
دلا تا کِی چنین آواره باشی
میانِ مسجد و میخانه باشی
یکی را برگزین آرام گیری
که با وی یک دل و یکخانه باشی
شعر از:حسین صالحی
نازنینم جرعه ای عشق مرا نوشم ده
وز این افسرده حالی مرا فراموشم ده
ما اسیر دیار دلنوازان همچنان همرهیم
یارا صوفی پاکبازم خرقه و پاپوشم ده
((زیبای نا پیدای من))
ما ترک جان چو کردیم
در این دیار یاران
از این همه هیاهو
جز رنج دل ندیدیم
چو یلدا گشته و یارم کجایی؟
نگویی رفته ای دیگر نیایی؟
به شوقت سفره یلدا بچینم
ز سویت غمینم تا که بیایی
شب، شب زیباست محفل ما
شب ، شب یلداست همدل ما
بنوشیم و بخوانیم و برقصیم
دریغا نیستید مهمان منزل ما
مه شب افروزی آخرش هیچ
گر فاطیُ و نازی آخرش هیچ
سردی دنیا کسی گرمی نمانده
ما بمیریم روزی آخرش هیچ
یکی عابد به مسجد حجره کرده
یکی به بد مستی یاد شهره کرده
نه عابد ماند و نه مست خرامان
نه مرادی که شعرش اشاره کرده
عمری اسیر یک خواب ماندی
از زبان افتادی و بی تاب ماندی
هرچند که آرزو های زیادی کردم
اما تو مثل بار اول ناب ماندی
ملیکانقدی(پناه)
ای کاش که میشد پیش از رحلت آنها
می مردم و نمیدیدم رفتنشان را
یا که شبی از شدت دلتنگی و غصه
خوابی به خاموشی شان سراغم بیاید...عبیرباوی
می خواستم شعری بخوانم، خوش آمدی!
امید من! آرامِ جانم! خوش آمدی!
دلگیر از نامهربانی ست، بغض من
بنشین کنارم، مهربانم! خوش آمدی...
🟩 شاعر: سیامک عشقعلی
گل اگر روی تو بیند به خدا خواهد مرد
ماه اگر چشم تو بیند به زمین خواهد خورد
چون به زیبایی تو هیچ ندیدند به جهان
برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد
...
بهزاد غدیری شاعر کاشانی