شب که می آید تو را با خود می آورد!تو را که نه ...خیالت را ... خودت که خیلی وقت است رفته ای،خیالت اما مثل تو نیست! و تا جانم را نگیرد، قصد رفتن ندارد...
هرشب, دراتاقم را برای آمدنت, نیمه باز میگذارم, خیالت, نه می آید و نه فکر رفتن دارد...!
کاش جای ماه بودم انگشت نمای شب تو
تو رفتی و همه فهمیدند، شب می تواند از آنچه که هست تاریک تر باشد
یه شب میرم قدم بزنم و دیگه برنمیگردم...!
شبها که درخشنده چشمِ ستاره بر امواج میلغزد آرام میشوم گویی هزار چراغ در دلِ او آرمیده است دریا نگاه میکند مرا، لبخند میزند امّا از هیچ کجا کلامی نمیآید گویی جهان جامهی سردِ یخی به بَر کرده و آتشی در آبِ منجمد افروخته ... آه! دریا! من ایستادهام در...
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت آنچه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود
شب دقیقا از اون جایی شروع میشه که چشاتو میبندی
شب ها آرامشی دارند از جنس خدا پروردگارت همواره با تو همراه است امشب از همان شب هایی ست که برایت یک شب بخیر خدایی آرزو کردم... ️️️
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
عشق یعنی چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست
هر شب مرور میکنم تو را اشک می ریزم، صدایت میکنم تو_نمی_آیی و دوباره در آلاچیق دنج تنهایی کز کرده و آرام می میرم!!! و باز دوباره فردا سراغت را می گیرم...
مثل شب های دگر باز به هم خیره شدند برکه و ماه ، ولی از سر بی حوصلگی
و پاییز در انتظار زمستان بود و شب در انتظار روز و عشق در انتظار عشق..
اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را شمارم مو به مو شرح غم شبهای تارم را
حالا دیدی ؟ پاییز هم تمام شد ، یلدا هم گذشت ... زمستان هم تمام میشود ، هیچ چیز پایدار نیست ! اما دلی که تنگ باشد ، همش به دنبال بهانه میگردد که دل تنگیاش را با یک فصل یا یک شب توجیه کند ! اینها تقصیر هیچ کس...
دست در زلف تو بردم که شب آغاز شود حیف ! یلدای من این بار نشد طولانی
یلدا شب چشمان توست یک عمر نگاهت کنم وقت کم می آورم
در شب توفان غم،آرام بودن مشکل است من لبالب آهام اما لبگشودن مشکل است
گُل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم چراغ از خندهات گیرم که راه صبح بگشایم
یلدا را با یکی مثل تو می خواهم وگرنه بلندی و کوتاهی شب هایش بیخ ریش ماه های دیگر ...! .
حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور به پایان میرسد،حتی اگر به بلندای یلدا باشد.بیدار و امیدوار باش خورشیدی در راه است. یلدا مبارک
یلدای چشم های تو برفی ترین شب است یلدای چشم های تو طوفان میآورد امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد
در یلداهای بی نهایت هر روزمان آنقدر به دنبال آرزوهای گم شده خودمان گشتیم که روزهایمان به کوتاهی نگاهمان شد آرزویم ماندگاری یلدا در نگاهت است؛ نه فقط در شب هایت