متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
از شکارِ لحظهها،
دل، «عشق» میخواهد؛
وَ من،
مینشینم با امیدش،
در کُنامِ لحظهها!
پ. ن: کُنام: بیشه، چراگاه، آشیانه.
عشقِ تو، شورِ عطش، جاری کند، در قلبِ من؛
شوق گیرد قلبم از: شُربِ مدامِ لحظهها!
دل بنوشد شورِ شیرین، با تو از جامِ جنون؛
مست گردد، عاقبت، جانم زِ جامِ لحظهها!
کامِ احساسِ دلم، شیرین شود، با تو فقط؛
تا تو باشی، عشق میگردد، به کامِ لحظهها!
عزیزم! عشقِ من! احساسِ جانم!
صفای لحظههایی؛ مهربانم!
بمان در شورشِ دریای قلبم؛
که با تو، شعرِ خوشبختی بخوانم!
عشق؛ بی پرده ترین سوژه یِ شعرم شده است
بی تو من؛ تا به خودِ حَشر سخن ها دارم.
همه چیز را به یک رج از گیسوی سیاه شبت از دست میدهم.
نورها در این تاریکی رنگ میبازند؛
و من دل... .
برگه در برگه
محبّت
رخنه کرد
در دلِ گلبرگِ قرطاسِ دلم
عزیز شمایید و دوستان
به زیبایی لبخند یک بوستان
مثل سابق پیشِ چشمانم نداری جایگاه...
تو همان شوق دمیدن نفس در تنمی.
تو انعکاس نور در جام بلور قلب منی.
گفته بودم تماشای تو بهار را به ویرانه ی من می آورد ؟
ساعتِ صفرِ عطشزا، کوک گشت
با نوای سازِ احساسِ دلم
ساعتِ صفر است و دل،
بیتاب شد؛
چشمِ یار امّا،
درونِ خواب شد...
ساعتِ صفر است؛
میدانم؛
که میدانی:
التهابِ درد،
در سینه،
گرانجانست!
مو به مو،
احساسِ دل را،
بازمیگویم:
بی تو دنیای درونِ من،
پریشانست!
ساعتِ صفر است و من،
بیدارم و،
شاهدِ بیداریام،
مهتاب شد!
در صفرِ عاشقی،
احساسِ پریشانم،
گیسو میگسترد،
تا در بستری،
از جنسِ عاطفه،
در سینه بفشرد،
آرامشی محض،
به توانِ بینهایت صفر را!
وقتی از همه ناامید بودم تو امیدم شدی
قلبی که سالها در سینهام بیدلیل میتپید زیباترین دلیلش شدی
روزها گذشتو وقتی تمامِ من شدی
قلبم را با دستهای خودت که آرزویم گرفتنشان بود خاک کردی
غریب ماندم با نوشتههای عاشقانهای که برایت مینوشتم
بعداز تو هرکس که نوشتههایم را میخوانَد...
گفتند: تنها به یک شرط
نگاهم آزاد میشود؛
اینکه با لبخند، بدون معطلی، دودستی
قلبم را تقدیمت کنم
کاری که چشمانت با من کرد
گروگانگیری
در روز روشن بود!
اگه حال دلت خوبه
بدون حال منم خوبه
یه حسّ نابِ زیبایی
رو قلبم مشت میکوبه
یک بار گفتی:
«دوستت دارم!»
و من صدها بار،
در تنهایی مفرط،
به این حسّ مثبت،
نیک اندیشیدم؛
صدها بار،
«دوستت دارم» را،
تکرار کردم...