متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
عشق قمار است (:
یا زندگی میسازی ...
یا جوانی میبازی
حضرت یار
به تو قول خواهم داد آوازه ی عشق ما تا بی کران ها خواهد پیچید
اگر دست به دست من بدهی و همراه شوی
بعد ها از علاقه ی ما حرف ها خواهند زد
عشقی هم چو عشق احمد به آیدا
بلکه شیرین تر و پایدار تر از...
نامه ی اعمال ..
بسمه تعالی
بسته ام با دست هایِ ناتوانی ، بالِ خود
چون ندیدم حاصلی از قیدِ قیل و قالِ خود
بی نیاز از سایه ی بال هما شد دولتم
تا کشیدم از مناعت ، سر به زیر بالِ خود
کوته اندیشی که نفرستد به عُقبی توشه...
عاشق شوید
عشق
مرگ را می تاراند...
آریا ابراهیمی
عشق یعنی دستانم را بگیری
نگاهم کنی بگویی
من به بودنت قانعم
حتی اگر سهم من از تو فقط
لمس چند لحظه دستانت باشد...
این روزها عجیب دلم تو را می خواهد
دوست داشتن های تو را...
و دوستت دارم گفتن های تورا ،۰۰۰!
کاش میدانستی خنده هایت احاطه کرده است تمام جهانم را
به تو می اندیشم
ای فراتر از هررویا
به لمس انگشتانت در لابلای گیسوانم
به گرمای آغوشت به شیرینی لبخندهایت
کاش میدانستی چقدر غروربرانگیزاست
عاشقی باتو.....
درمیان مردمانی که چیزی از عشق نمی دانند.
بامن حرف بزن شاملوی زندگی ام...
از چشمانت پیداست
که تو هم خیلی مرا دوست داری!
فرار از عشق ممکن نیست،
هرچه قدر هم بر عشق زنهار کنی
باز چشمانت اقرار خواهند کرد،
لذت یک عشق پنهانی را!
چرا با شرم از بین می بری،
این احساس پر از لطف و مهر را؟!
کافی ست!
بگشای...
فرض اینکه
اصلاً تو دلت نمی خواهد دوستم داشته باشی
پس چرا قلبِ بیشعورِ من
برای دوست داشتنت پافشاری می کند ؟!
یک جای کار می لنگد
یا تو این منِ دیوانه را دوست نداری
یا بی گمان ؛ من دیوانه ام
----------------
اسماعیل دلبری
روی دفتر، لای دفتر، پشت دفتر، پس کجاست؟ /
شاخه گل های سرودن: «عین و شین و قاف» کو؟؟
«آرمان پرناک»
با رویاهایت در من ببار
و کار عشق را یکسره کن
این روزهایم را
برای تو نگه داشته ام
تا زیباترین شعر جهان را
با بوسه ای از جان من بیرون بکشی
با رویاهایت در من ببار...
زمانی که باران می بارد، تو در خیالم می آیی!
و تمامی قطرات باران، به موهایم می بارند،
و دست تو و باران در آنها می آمیزند!
باران به جای تو به یاری احساس پاکم می آید و
گام هایش را کوتاه می کند،
و باران دیوانه وار می رقصد،...
تو شب باش، تا من ستاره بارانت کنم،
تو آسمان باش، تا من ابر میان آغوشت باشم،
تو دریا باش، تا من ماهی زیبای میانه ات گردم،
تو گل باش، تا من سبزه زار وجود تو گردم،
تو آفتاب باش، تا من بیابانی پر از زیبایی تو بشوم،
تو خدا...
وقتی می گویی: دوستت دارم!
تنهایی خودم را به خاطر می آورم
و شعرهایم را از یاد می برم!
...
بگذار چشم به راهت بمانم و
تمامی روزهایم را بشمارم،
باشد که یاد تو هر روز سراغم بیاید!
...
بگذار به یاد عشقت
به گلدان ها آب بدهم و
بال...
بگذار به یادت بیاورم!
و با عشق و ناز به دیدارت بیایم.
بگذار چون گذشته صدایت کنم،
و سراغ یادگاری هایت بروم.
...
تو از ماهتاب کدام شب آسمانی،
که چنین مستانه و خماری؟!
...
بگذار جام شراب را
از دستان تو بگیرم و بنوشم و
لبانت را مزه ی...
وقتی عشقت را از دست می دهی ، قصه ها ش دیگر تمام بشو نیست چون جای خالی یک دندان تو دهان ، بیشتر از شصت وشش تا دندان سالم درد و قصه دارد برای گفتن. / محمد رضا کاتب /
گره زدی عشقت به قلب عاشق من بادل چه میکنی که شدی توپاره تن
نمیذارم بدزده کسی قاپ دلت رودلم باتومی بینه تواین عالم بهشت
عشق توقلب منوداغون کردچشمای منوغرق بارون کردغصه هاقلبم دوره کردن مثل دارپیچیدن دورگردن