متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
خیلی سخته بدونی عشقتم دورت زده هرچی گفته دروغه وای زیرقولش زده اعتمادت به همه یهویی ازبین میره نفرت داری بشنوی هرکسی ازعشق میگه
حس میکنم خیالت تکثیرشده عزیزم نمیره ازکنارم همینه که مریضم
حس پاییزی من عشق بود همراهش،
وصال کلمه ای پر معنا....
تک کلمه ای پر از تشویش پر از استرس و پر از امید...
وقتی عاشق می شوی دلت را با قدم زدن های مغرورانه اش ابروهای گره کرده اش و اخم زیبایش می برد به خود می آیی می بینی گرفتارش شده ای...
بهر دیدنش...
گنجشک عاشق شده بود...
تصمیمش را گرفته بود می خواست ندای عشقش را به گوش معشوق خود برساند.
اما تند بادی وزیدن گرفت و هر چه گنجشک دست و پا می زد که جلوتر رود و به معشوق خود برسد باز هم دورتر می شد.
اما دست از تلاش خود...
و گفت:
اگر دوزخ را به من بخشند
هرگز هیچ عاشق را نسوزم
از بهر آنکه عشق
خود، او را صد بار
سوخته است..
عطار نیشابوری
هنوز هم
در بالاخانه ی قلب من
هر صبح کدبانویی
گیسوان سیاه قطرانی اش را
به پرتوی آفتاب عشق من، می سپارد.
او هم تاکنون عاشق است،
و هر روز
تکه ابری می شود و
درون دریای غم و اشک من، می بارد.
شعر: خالد فاتحی
گردآوری و نگارش و...
از بالشِ
زیر سرم متشکرم!
نقش بازوی
یار را بازی می کند.
قدّ اش
به عشق نرسید،
غرور اش را زیر پا گذاشت...
💕💕💕💕
آمدی وقتی که دیگر بی نهایت دیر شد
آن جوانی که رهایش کرده بودی، پیر شد
آفتاب انتظارت آن قَدر تابید که
پهنه دریای عشقم عاقبت تبخیر شد
من همانم که پُر از شور رسیدن بود؟ نه
از تمام زندگی چشم و دل من سیر شد
شور و شوقِ...
فکر می کنی اگر غم و شادی یا عمل و فکری بمیرد تبدیل به چی می شود ، کجا می رود ، به چه شکلی در می آید؟ چون در این دنیا هیچ چیزی از بین نمی رود، فقط از شکلی به شکلی و از حالتی به حالت دیگر در...
فکر می کنی اگر غم و شادی یا عمل و فکری بمیرد تبدیل به چی می شود ، کجا می رود ، به چه شکلی در می آید؟ چون در این دنیا هیچ چیزی از بین نمی رود، فقط از شکلی به شکلی و از حالتی به حالت دیگر در...
خدا نکند
عشق اعدام شود
در سلول های تاریک
زیر سایه ی دار
آنجا بوسه ها
در زنجیرها
محبوس می شوند
خدا نکند
دست ها
در فاصله ی گلوله ها
به هم گره بخورند
و عشق
در ویرانه های شلیک
فریاد بزند:
من اینجا هستم!
خدا نکند
حضور قلب ها ...
شبی آهسته رفتم تا به کویش
که بینم مخفیانه خال رویش
ز در بالا که رفتم بهر دیدار
شدم مدهوش تا خوردم به بویش
موج موهایت شبیه شعرزیبامیشود
خوب میدانم دلم یک روز دریامیشود
آرزوکردم توراچون رودهرجایی که شد
درمسیرقلب من یک روز پیدامیشود
دردهایم گرچه بسیارند امالحظه ای
باطلوع چشم های تومداوامیشود
روبروی چهره ات درآینه زل میزنم
تاکه دل ازعشق تو بی تاب وشیدامیشود
مهربانی کن به این دل،که هزاران سال را...