متن عشق

در این روزگار سخت و تاریک ،
تو به سیاهی شب میمانی ،
درخشانی ستاره های نگاهت است ،
که شهر دلم را روشن نگه میدارد💫

و زیبا ترین عشق یک طرفه تعلق می گیرید به خدایی که ،
با تمام وجودش دوستت دارد ،
در حالی که تو ،
او را از یاد بردی🌈


ذاکری

ولی تو دنیای عاشقانه هامون
که شبیه به مسئله های شیمی میمونه
بیا بهم قول بده ، پروتون باشی ،
تا من الکترون ، هزاران بار دورت بگردم ...

خدا برای خلق انسان ،
دوتا چشم و یک قلب آفرید .
تا تو هزاران بار ببینی و نگاه کنی ،
اما یک بار عاشق بشی و عشق بورزی ،
نه برعکس !



ذاکری

ولی من همون جوونه ای بودم که تو صدات شکوفه داد🌿❤️

ولی میدونی ؟
تو برای من همون نامه ای هستی که بعد مدت ها پستچی برام فرستاده ،
همونی که هیچ وقت انتظارشو نداشتم ،
و نمیدونستم قراره تو این دنیایی
که همه چیز مجازی شده
حتی اشک و لبخند ،
یک نفر واقعی ،
پلاک و آدرس منو بلد...

کاش تو هم مرا همچون ابرا وجود خود می خواندی تا دلم قرص شود به بودنت
یاسمن معین فر

عشق اول!
عشق دوم!
عشق سوم!
عشق بی نهایتم...
دیگر عشق ها، پس از عشق اول، فقط برای پر کردن جای خالی همان عشق اول است! دیگر عشق ها فرع اند و عشق اول اصل است.
هدیه ی این عشق از نخست برایم سکوت و خاموشی و نگاه هایی عمیق...

هر که دچار عشق شد
آخر به تلخکامی رسید
بیا رفیق باش و صادق در دوست داشتن
اینطوری شاید پایان قصه عاشقیمان شیرین شد و لیلی به مجنون رسید

یاسمن معین فر

از شهر خیالم می گذشتم
در تمام کوچه هایش، تنها تو بودی ...!
ساحل هاشمی

قبل از سکانس حضور تو،در زندگی ام
حتی معنی عشق را هم نمیدانستم
ممنون بابت بودنت،
که معجزه ای شد برای دل عاشق من

یاسمن معین فر

یک جایی شنیدم که می گفت:
"کسی که تاج رو بخواد،
سنگینی تاج هم تحمل می کنه..."

خواستم بگم اگه کسی واقعا شما رو بخواهد ضعف ها، بد قلقی ها،
شکست ها،
کمبود های شما را هم میخواهد،
و از آنها دلیلی برای رفتن نمی سازد...
میماند و در کنار...

هنوز هم برای تو، برای لحظه هایمان
به هر چه امتحان شوم _قسم به عشق_ حاضرم

صبح است و دلم هوای یارم کرده
با چشم و لبش که او شکارم کرده

چشمش عسل و لبش مربا ، به به
با عشق خودش چنین مهارم کرده

تو برام شدی مثل یه دفتر خاطره ای که با هر بار نگاه کردن بهش گذشته رو مرور میکنم.گاهی با اون گذشته ها قه قهه میزنم گاهی گریه میکنم گاهی عصبانی می شم،گاهی خودمو به بیخیالی میزنم.
دفتری شدی که نه دلم میاد دورش بندازم و بسوزونمش نه میخوام مدام...

تو زیباترین اشتباه منی
ترا می پرستم اگرچه خطاست

گناه است اگر دل سپردن به عشق
به جان می خرم آتشی که رواست

ترا دیدم و دیده ام خون گریست
دلم غرق و جان بر غمت مبتلاست

خبر دارم از آتشِ عشق و آه
بسوزان که دل شعله ی ماجراست...

دختری با پدرش میخواستند از یک پُل چوبی رد شوند...
پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر...
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است...

آغوشش برایم مسکنی بود که حتی شده برای چندین لحظه تمام درد هایم را التیام بخشید زمان را برایم متوقف کردو مرا از دنیای حال به دنیایی شبیه جهانی موازی سوق داد و معلق از هر حس و حالی کرد؛
اما تنها آغوشش نبود، آرامش وصف ناپذیری بود که مانع...

لعنتی بی تکرار من!
در مرور تمامِ زندگی ام تو تنها چیزی بودی که بر تمام وجودم،بود ونبودم،هست و نیستم حکم رانی کرده ی و در تلألو خاطراتم جا خوش کرده بودی!
تو برای من همان حسِ مطلقی میان تمام نا به هنجاری های روز و شبم!
همان روزنه ی...

زیباروی در باغ


سبزه ام
چون برگ سبزی من نگاهت میکنم
شاخه ای یا که گلی
من هم صدایت میکنم
دامنم سبز و نگاهم سبز
عشق را...
در گیسوانت چون گلی
من هم فدایت میکنم

1401/03/22
پیروز پورهادی

تو رابطه با پارتنرتون طوری رفتار کنین و عشق بورزین که به کاش هیچوقت نمیدیدمت ختم نشه
یاسمن معین فر

زندگی تو دنیایی که نه میشه به راحتی اعتماد کرد و نه عشق ورزید خیلی میتونه ترسناک باشه
یاسمن معین فر

به راستی چه از عشق باقی می ماند
اگر زن ها غم آن را نمی خوردند؟

هر آدمی در زندگی باید یک نفر را برای تقسیم شادی هایش داشته باشد؛ که هر وقت به جایی رسید، قله ای را فتح کرد، دستی را گرفت و قلبی را شاد کرد، او باشد تا برایش تعریف کند و این شادی را با او سهیم شود.
هر آدمی باید...