سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
و من هیچ وقت شک نکردم به قدرتِ شنبه ها...به شروعِ دوباره، به سرآغازِ هفته،ماه...به نورِ صبحدم، به عطر قهوه، به چرخش زمین،به هرآنچه که ثابت نیست و خبر از شروع دوباره میده و در نهایت به هر صدایی که زندگی درِ گوشت زمزمه می کنه که یک بار دیگه بلند شو و تلاش کن......
قابل توجه عزیزانی که قلبشون شکسته یا احساس می کنن که نادیده گرفته شدن یا این اواخر درگیر رابطه ای ناسالم بودن و شکست عاطفی را تجربه کردن؛ این پایان ماجرا نیست.دست رو زانوهات بذارو دوباره از جات بلند شو!می گی سخته؟!وحشتنااااااااااااااااااکه! اما تنها راهش همینه.تو می تونی ! تا همین الان هم از پَسِ خیلی چیزهای وحشتناک براومدی....
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کردآن قدر که اشک ها خشک شوندباید این تَنِ اندوهگین را چِلاندو بعد دفتر زندگی را ورق زد، به چیز دیگری فکر کردباید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد آنا گاوالدا من او را دوست داشتم...
همه ی آدما یه داستان شخصی دارند اما پایان داستان همشون خوب نیست ...همیشه بردن با بهترین ها و باهوش ترین ها نیست گاهی بردن با کسیه که جرئت تغییر کردن داره زندگی کوتاه تر از اونیه که بشه با حسرت ها زندگی کرد اگر فکر می کنی داری اشتباه می ری دوباره شروع کن ترس نداره ، چون اینبار از اول شروع نمی کنی از تجربه هات شروع می کنی ! یلدا حقوردی...
برا شروع خیلی خسته بودم برای هر کاری دیر بود جز آمدنت که شروع دوباره من بودسولماز رضایی...
غروب پایان داستان خورشید نیست ...یک شروع دوباره ست......
مهم نیست که آخرین زلزله زندگی ات چند ریشتر بودمهم نیست که در آن زلزله چه چیزهایی از دست دادیمهم این است که دوباره از نو بسازی :جهانت رازندگی ات راباورت رامهم شروع دوباره است...