متن اشک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشک
من در این کلبه ی خاموشِ تنهایی؛
سال ها نشسته و به نصیحت های ماهِ اغواگر گوش سپرده ام.
آنقدر از تو حرف زده ام؛
که مشامم از عطر خیالت پُر شده و جانم را به لب رسانده است.
تمام سطر هایِ دفتر شعرم
از غصه سیاه گشته و
جایی...
به آدم ها حق بدهیم
که برای حالِ ناخوش خویش،
گوشه ای دنج داشته باشند.
حق بدهیم که از شلوغی ها فرار کنند و
دیواری بلند دور تنهایی شان بکشند...
کمی با منِ خود حرف بزنند
و به گفت وگوهای جولان داده در سرشان خاتمه دهند.
آن ها نیاز دارند...
آدم هر چقدر هم ادعا کند
که می تواند تنهایی اش را قُلدرانه به دوش بکشد...
باز هم در خلوت خود
نیازمند حضور گرمی است که
ظرفِ شنیدنش را با دردهایش پر کند.
تا گوشه ای از ذهنش آرام شود
از اینکه قرار نیست غم هایش را سر بسته، به...
بغض که می کنم
پاییز می شود به یک باره...
اشک هایم شبیه برگ های زرد می ریزند و جهان را سرد می کنند.
درست همان لحظه است که باید لباس گرمت را بپوشی تا از سرمای چشم هایم در امان بمانی...
علیرضا سکاکی