متن باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باران
باران را دوست دارم
اما نه در چشمان تو
پدر روزی بدون احترام و عشق نمیخواهد
پدر کادو گرانتر ازحدیث عشق نمیخواهد
پدر را توانی احترامش را بجا آور
که او از تو زرو زیور ,زمین و خانه و مسکن نمیخواهد
روز پدر مبارک
بگذار،
تا دست هایت همیشه سبز باشد برای بهار
همیشه لانه باشد برای پرنده ها
و همیشه سایه بان باشد برای خورشید
و گاهی چتر باشد برای باران،
بگذار تا دست هایت به بالاترین حس گل ها جواب دهند
بگذار تا دست هایت برای ترانه ها شعر بسرایند
و شبنم...
زدم پرسه در ساحل چشمانت و صدها گِله
از بارانی که نبارید و چتری که چرا خیس شد!
ارس آرامی
منتظر باران بودم ک ببارد . . .
با ذوق و اشتیاق فراوان همانند بذرهای پائیزی منتظر باریدن بودم.
تا در خود جوانه ی دیگر بزنم ، و خود را با نعره هایم همانند رد و برق ابرهای سیاه تخلیه کنم.
باران بارید . . .
و ناخوداگاه با ابرهای...
نم نم باران
همینکه دست تو را شادمانه می گیرند
هوای عطر گلی نوبرانه می گیرند
تمام شاپرکانی که با تو همراهند
پرنده های مهاجر که دانه می گیرند
به گوشه گوشه باغی تکیده از پائیز
دوباره با قدم تو جوانه می گیرند
کنار خرمن شن های خسته از طوفان...
و نگاهی
پنجره باران
شد ...!
آریا ابراهیمی
ابر بارانم، اشک اشکم حکایت می کنم
این زمانه عمر، گریان شکایت می کنم
اشک ما ریخت، چو خون به دلم رفت
عصیانِ سیل غم زِنهار، هدایت می کنم
بوسه باران
دِلبرا
دیوانه و معشوقه ای اَندر قفس
داری ولی،
بی محابا ، بوسه بر
لبهای بی اِحساسِ باران می زنی.
باران که باریدن گرفت یاد آورم روزهای را که به خود قول دادم که بمانم در کنار دلم که مبادا دلتنگ روزهای شوم که فراموشی بر من غالب میشود و بودنت را گُم میکنم ،بار دگر عهد خواهم بست که دلتنگ باریدن باران شوم هرچند که به بودنت در کنارم...
صبح شدو باران رحمت بارشش از سرگرفت
شهرها را رونقی دیگر گرفت
زنده شد ان خاطرات روزهای کودکی
هم زمین از آسمان یک بوسه ای دیگر گرفت