متن باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باران
ای کاش کمی فکر بهاران باشیم
دلواپس حال گلعذاران باشیم
حالا که هوای شهرمان آلوده است
ای دوست بیا شبیه باران باشیم
اعظم کلیابی ( بانوی کاشانی)
من شکستم تا تو را عاشق کنم
بعد من باران فقط آب است و بس
هر که بعد از من سراغت را گرفت
زشت یا زیبا فقط خواب است و بس
ارس آرامی
کاش زلزله در ذهن بشر می افتاد
کاش درذهن بشر شوروشرر می افتاد
کاش میشد زمان هم به عقب برمیگشت
فکر مال و طمع و حرص زسر می افتاد
کاش میشد همگی ساده شویم مثل قدیم
شیله و پیله وحیله ،ازسروجان بشر می افتاد
کاش میشد بجای زرو اندوزی آن...
وزش باد شانه می زند
زلفان سبز رنگ تپه ها را
غرش پی در پی
می شکافد ابرهای تیره آسمان را
جاری می کند
ابر روی زمین سیلاب اشکهایش را
و زمین با بوی دلپذیرش
خبر می دهد سیرابی خود را
سرخی، آلاله، سپیدی نرگسان منتظر
ساز برگها، آهنگ دلنشین...
صبح باران که بگیرد تَرِ باران نشوی
خیس از بارش پی درپی گیلان نشوی
صبح باران که بگیرد چمدان را نبری
بی خبر، همسفر خستهٔ تهران نشوی
صبح باران که بگیرد به سراغم نروی
چینی نازک سهرابی کاشان نشوی!
صبح باران که بگیرد مه سنگین دارم
آخرین خاطرهٔ جادهٔ حیران...
برف پاک کن بیهوده جان میکند
باران این سوی شیشه از چشم منه!
باران
باران
باران
از حال ما که خبر برد به آسمان؟!
گذری نیست
از این باران
نبض آسمان در دست توست
باز چه کسی؟! کجای این شهر قصد رفتن کرده است؟!
که آسمان این چنین به حال عشق از دست رفته شان چندین شبانه روز ، پی در پی می بارد...؟!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
بوی نم باران باشد وکُلبه کاهی و پنجره چوبی باز قدیمی برای یک دل سیر دیدن
بوی شالیزار ها و تماشای دختر گندمگون همسایه با دامن چین چین پر از شکوفه یاس و شالی به رنگ کهربا و سینه ریز عقیق
او هنوز هم زیبا راه میرود و اسب ابلغش...