متن باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باران
باران
بدجور
پشت پنجره
قدم می زند،
چترت را بردار
برویم
با او قدمی بزنیم.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
یادت هست
عصر پاییز را که دل به جاده زدیم و شرشر بارانی را که به شیشه می زد وتو فریاد می زدی ببار بارون که بارشت، دلنشین وتصویر آفرین است
یاد داری برگ های زرد ونارنجی را که با رقص ،دست از دامن شاخه، رها می کردند تا زیر...
رفتی وآسمان دلم ابری شد
می ترسم باران بگیرد
من و بارون و چتری که دستان گرمت را می طلبد...
حجت اله حبیبی
مهر با مهربانی آمده چشمان دل را باز کن
فصل جوانی آمده شور و نشاط آغاز کن
مهرانه را چتری نما افکن بدور انجمن
از شادی و شور و شعف پرواز کن پرواز کن
عباس رئیسی
تو بودی و من
باران می بارید...
عشق دل هامان را تر می کرد...
ما راه خانه را گم کرده بودیم...
هر بار که باران بارید؛ عشق را از سر گرفتم..
به خیال چتر بازی با تو، آرام می گرفتم..
اما امان امان از تو که زیر چتر دیگری):
مبینا سایه وند
من زیر باران خاطرات تو
بدون چتر می ایستم...
یک سرماخوردگی روحی ، می ارزد به مرور آن خاطرات شیرینِ گذشته • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
موهای تو نمناک و پریشان باشد
جاده و منظره و نم نم باران باشد
لبت شیره انگور و گل تریاک است
اختیار هر دومان دست خیابان باشد
گردنت شیشه و این شیشه پر از کنیاک است
بی گمان مستی در آغوش تو آسان باشد
در تو زشتی نه زیبایی وحشتناک...
بی چتر زیر باران بود و من محو تماشایش شدم
صورتش با قطره های کوچک باران تماشایی تر است
ارس آرامی
(( اسب سیاه بالدار ))
آسمان
در آغوش ابرهای تردید
با لهجه ی من حرف می زد
باران
نام کوچک دختری را میخواند
که در نیمه شبی تاریک
پشت انفجار باورهای سست
زیر شمعدانی های مرده
عروس میشد
طعم گس بوسه هایش
چشمه ها را فرو می خورد و پس...
خدایا ؛
به ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ خیس زیر باران
برای آخرین کوچ زمستان
به فانوسِ میان ظلمت شب
در مسیر خواب...
مرا هم مثل باران ، با طراوت کن...
ﻣﺮﺍ هم مثل فانوس ، روشنایی بخش...
خدایا ؛
چون اقاقی های سرگردانِ پائیزان ،
مرا بی تاب خود گردان...
خدایا...
یادت باشد!
اگر باران نبود،رنگین کمانی هم وجود نداشت!