متن باران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باران
بهاری سبزتر از تو نیست،ای تلنگر باران و شکوفه؛آنسوی مرزهای بودن و نبودنها درکشاکش های لاینتهای اُفق تو دلیل تلاطم های ناآرامم بوده ای .میدانی چه وقت هوای بارانی میگیرد چشمان تَرم آنجا که تو لبخند میزنی وآغوش من بوی شرجی تو میگیرد وبعد تهی میشوم از داشتن ها.ای سنبل...
دلم یک بغل آغوش به پهنای آسمان میخواهد
شانه ای میخواهد به وسعت آرامش ویک عصر پاییزی
نفس هایی را میخواهد که در هر دم وبازدم بر گونه ام جا خوش کند
چشمانی را میخواهد که پرسه در آن سکوت بی اختیارست
باران بی چتر میخواهم وقدم زدنهایی به کرانه...
پستوی خانه آوار دلتنگی های من است وقتی باران میبارد
شیشه ای که بخار گرفته بود ونگاهی که به موازات خطوط رفتن ها،چمدان می بست
کمرنگ شدنهای چهره کودکی و خاطراتش مرا نابینا میکرد ودرد ،مصداق شیشه و سنگ میشد
پرستوها کوچ کردند، ولی چرا کلاغ ها دست بردار رفتن...
صندلی جیر جیر کنان ایوان وتماشای پاییز وچای یَخ کرده در بادو رُمان کاهی اَبله داستایوفسکی مرا به فکر فرو برد که من تو را در کدامین حراجی باختم،که در صندوقچه هیچ خاطراتی پیدا نمی کنم
شمعی به نشانه دوست داشتن ها نمانده و کلبه مَتروکه عشق دیگر اجاره نمی...
باران همیشه واسطه ایست برای دید زدنت
مثلا از گوشه پنجره اتاقم، تورا درانتهای کوچه ببینم
که چگونه در انتظار من ایستاده ای
بدون چتر
چقدر دیوانه ام که بدون چتر برای دیدنت می آیم
اصلا مگر میشود باران ببارد
تو بیایی
من دیوانه نباشم؟!
با من اشک بریز که من از هر پاییزی بارانی ترم ...
که تو خزانی...
و من اولین برگ رقصان...
من از پاییز تنها تو را فهمیدم ...
تو از باران بگو ...
من قطره می شوم ...
در نگاهت غرق ...
تو از برگ بگو ...
می ریزم من...
شب یلدا شب چله شب اول زمستون
شب شعر وشب حافظ صدای نم نم بارون
شب شیرین شب فرهاد
شب همدلی شبی شاد
شب دل زکینه خالی
شب آسمون آبی
شب از گذشته ها یاد
شب شور شب فریاد
شب یاد و یاد یاران
شب سرما شب باران
شب بوییدن...