متن تاریکی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تاریکی
رفتنت،
بل فاجعه بود
اتفاق که نه!
مثل خشکسالی های ممتد
مثلِ،،،
سوءتغذیه ی
درخت!.
وقتی که رفتی
دنیای من چهار دیواری شد
درانحصارِ تاریکی.
تو که رفتی
همه چیز دنیا عجیب شد
مثل آوار زده ایی که
لاشه اش را
از زیر خاک بیرون می کشد،
برای :
--خاک...
هر چیزی شگفتی های خود را دارد، حتی تاریکی و سکوت. من آموخته ام که در هر وضعی قرار بگیرم، خرسند باشم.
[Chorus]
نگیر حسِتو از من،نه نه نه،
اونیکه همیشه با توست منم من
اونیکه می دونه الان کجایی
اونیکه عاشقته منم من،
[Verse]
اگه حتی نفرین شدم اگه حتی پاهام بستس،
فقط میدونم اون بیرون من به تو وصلم
به توایی که منو میکشونی به سمت خودت
باعث میشی پا...
در این غوغای بی هیاهوی دلم، که پر از تاریکی نا نوشته است؛ سوسوی نوری از شبنم های غمِ قلبم بازتاب شده است...
با تمام قدرت چنگ میزنم به چکه ای نور تا شاید از مرداب کدر وجودم بیرون کشانده شوم...
ولی مثل یک کوری ام که مقصدش را گم...