متن تنها
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنها
من در هوای تو با غمت
چنان
برگم که رهگذاری
زیر پا گذاشته
در کوچه ای که باد
تشویش خود را
در آن ، جا گذاشته
یک شب هزار شب هم می شود
وقتی
من هم بدون تو
مرا تنها گذاشته ...
جلال پراذران
سفیر اهدای عضو
تنها،
مرگ خود را می نگرد
در کالبدی خالی از احساس؛
زنده به گور
با چشمانی باز
در مسلخی
مسخ شبمرگی....
مرا از چشمهایت دور مکن
ای هرگزترین عاشق
بگذار تا دلم را بردارم و
به دریا بزنم
تا دیگر از یادم نرود
که شنا بلد نیستم و
عاشق تری نکنم
اینگونه که در ازدحام هیچ می ایستم
از خدا تنهاتر می شوم
مرا از چشمهایت دور مکن ...
جلال پراذران...
زیستن در این شهر دیوانه به من آموخت آدم راحت تر است زمانی که تنها باشد می تواند زندگی کند. با کسی بودن آن هم وقتی تورا نفهمد سخت می گذرد. گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن آن چنان جای تو خالیست که صدایت در جای جای این...
گنجشک هستم ، بر درخت تو غزل خوانم
بر سفرهٔ قلب تو من ، امروز مهمانم
از هیچ شعری بی تفاوت رد نشد چشمم
من تشنه هستم در پی اعجاز بارانم
هر روز من پاییز می بینم در این دنیا
من سالها در انتظار یک بهارانم
روزی مرا با سنگ...