متن خواب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خواب
در خواب سنگین می رود دستان من این روزها
شاید که دستان تو را در خواب می بیند مدام
ارس آرامی
اتاق تاریک ، صدای تو ناگهان در خواب
چه کسی نوشته ، اینگونه داستان در خواب
روی خوش ندید پس از آن مهتاب
شبی که روی تو دید آسمان در خواب
ستاره ای پس هر پلک تو رها می شد
به چشم های تو می رفت ، کهکشان در خواب...
«قلاب»
دلم در انتظار تو، کمی قلاب می رقصد
به چنگت آورم آخر، تنت در آب می رقصد
تو در تُنگ دلم هستی، درون قاب چشمانم
نگاه نرگست هر شب، میان قاب می رقصد
تو ماهی یا پری هستی، رفیق دیگری هستی
میان پولک جسمت، شب مهتاب می رقصد
شب...
اتاق تاریک ، صدایی ناگهان در خواب
چه کس نوشته ، این گونه داستان در خواب ؟
پس از آن مهتاب ، روی خوش ندید از آن
در شبی که روی تو را دید آسمان در خواب
ستاره هایی پسِ هر پلکِ تو رها می شد
به چشم های تو...
اتاق تاریک ، صدایی ناگهان در خواب
نوشته داستان این گونه کسی در خواب ؟
ندیدم از مهتاب ، روی خوش پس از آن
شبی که روی تو را دید آسمان در خواب
تیر بار ستاره پسِ هر پلکِ تو رها شد
همه ی کهکشان به چشم های تو می...
نه دوش آب سرد
نه کتاب های روانشناسی
نه قرص خواب
نه فیلم های تلویزیون
نه سکوت شب
هیچ کدام جای شب بخیر گفتنت را پر نمی کنند...
هیچ کدام مرا به خواب نمی برند...!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
دست هایش را محکم به طناب ها قفل کرده بود با قدم های لرزان جلو میرفت...
اصلا قرار نبود اینجا باشد..
و...
چطور شده که باید از اینجا گذر کند؟
چرا تا به حال از اینجا رد نشده؟
خب! وقتی رد نشده... این علامت هایی که گویی راه را نشان...
اینجا
هوای خاطره تو، خیلی ابری است
یک شب که چشمهای جهان را
خواب می برد،
آخر مرا و طفل دلم را
آب ... می برد ...
جلال پراذران
خواب دیدم
نمی دانم چه زمان بود
دیر بود یا زود ،اما دردها تمام شده بود ....
خواب دیدم
تنهایی کسی را ،صدایی پایی شکست
خواب دیدم
خانه را چشم هایش روشن کرد و نفس هایش گرم
صورتش را ندیدم
اما سایه آن که آمده بود چقدر شبیه تو بود...
بیدار شدم
خواب تو را می دیدم
مهم نبود چه خوابی بود
بعد از آن اولین احساسی که در بیداری تجربه کردم فقط دلتنگی برای خوابیدن بود
سازهای آبی سولماز رضایی
دراز کشیدم ،بدنم آرام می شود چشمانم کم کم گرم می شود
حالتی مثل خلسه دارم
چیزی بین بودن و نبودن
سبک شدم ،می توانم به هر کجا که می خواهم بروم
می آیم تا تو را پیدا کنم
احتمالا تو همً خوابی
خودم را در آغوشت جای میدهم
سنگین...
کفتر نامه بر و پا پَر و چاهی آمد ...
وعده دادم به دلم اینکه تو خواهی آمد
وعده دادم که به مهمانی من می آیی ...
گرچه خوابت به سرم سرزده گاهی آمد
..
بهزاد غدیری
از تو فقط
عاشقانه ای کوتاه کافیست...
تا من به بیتی از ته دل
آشفته کنم خواب این جماعت را...
رحم اگر بر من نمیکنی
این ساده دلان را دریاب...
..
..
بهزاد غدیری
خواب بودم و برای اولین بار بود که تو را در خواب می دیدم تو به خوابم آمده بودی ،قدم رنجه کردی بودی ،خواب من کجا و شما کجا کجا بودم یادم نمی آید ،در خواب ،خواب بودم شاید هم بیمار بودم ،درست است رنجور بیمار ......و تو آمدی و...
نزدیک سحر است ،حتما خوابیده ای ،خوابت خوش جانا
اگر می خواهی کسی را نفرین کنی بگو الهی \عاشق ،منتظرو بی خواب شوی \
این سه تا برای آنکه طومار یکی را بپیچد کافی است
کاش میشد خوابید و خواب شما را دید .
خواب شما را دیدن شگون دارد...
از تمام شب بیداریهایم ممنونم
از بی خوابی ها ،و آشفتگی هایم .
آنها راه ورود کابوس های شبانه ام را بسته اند .
عادت کرده ام به تصور تو در کنارم
با تو نفس می کشم
،راه می روم
،می گریم ،می خندم
با تصور تو \زنده ام \...
امشب در شهر یک مرد جان داده است
غرور و قدرتش را از دست داده است
خسوف بود ؟ نه ماه دلگرفته امشب
و پیام تسلیتش را به آسمان داده است
کاش دلم برای خودم می سوخت وقتی
پوچی دنیا خودش را نشان داده است
زمان همیشه مرا زیرخویش له...