متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
سرشار از احساس است،
شعرِ زندگی با تو؛
وقتی که:
صبح،
از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسههایت،
شکوفا میگردم؛
و شب،
در مَقطعِ شببوی آغوشت،
آرام میگیرم!
برخیز؛ بیا، نزدِ دلم؛ دلدارم!
آخر، منم انسانم و یک دل دارم!
یک دل، که نه صد دل، شدهام شیدایت؛
گلبوسهی حس، بر لبِ «تو»، میکارم!
احساس، به جامِ نگهِ «تو»، دارم؛
پیوسته از این حسّ صفا سرشارم!
آیا که شود، باز بیایی پیشم؛
تا بنگری احساسِ دلِ بیمارم؟
با یک دلِ حسّاس، پر از: احساسم؛
افسوس که هرگز، تو نداری پاسم!
آب از: سرِ من هم که گذشته، دیگر؛
بگذار، بگویند، که آس و، پاسم!
شمار زندانیان
از دست رفته است
نمیدانم تاکنون
چند کلمه در سینهام محبوساند
از میانشان تنها
«دست نگهدار» را میشناسم
که روز و شب
بر دیوارِ قلبم
میکوبد...
➷➷➷➷➷ نسخـہ בرב بے בرماט را هیچ طبیبے ننوشت ..
شاعرے سراغ בارین با شعر בرماט کنـב ،
این בرב بے בرماט را .
باران باریدو دل پر بغض آسمان آرام شد ..
چشم ما بارید دل ارام نشد
باران ببار و خاموش کن این دل اتش گرفته را..
گفته بودی: «دوستت دارم.»
مهرِ دل، بر گفتهات بستم؛
نیستی دیگر چرا پیشم؟
من که گفتم: «با دلت هستم.»
╰⊱♥⊱╮ღ꧁ گر گـ؋ـتمت نیست مرامے בر ؋ـلک
چوט چرخ ؋ـلک این گونـہ است
ـ؋ـرهاב بـہ عشق یار آمـב و
بے یار ر؋ـت از این ؋ـلک
بیا؛
سازِ دلم را کوک کن،
با عاشقیهایت؛
بشو شور و،
بزن ساز و،
یکی شهناز،
با قلبم!
نرو از پیش من؛
آخر،
مجالِ بی تو بودن نیست؛
دلم مویه کند هر دم؛
بگرید زار؛
میگیرد!
تمام نقطههای دل، قلمرو دلت شده؛
تو پادشاه دل شدی، به یک نگاه مهربان!
و عشق...
ربنای قلبی است که با نامت میتپد،
نمازی که در محراب نگاهت قامت میبندد.
تو که میآیی،
تمام واژهها وضو میگیرند،
و هر نفس،
شعری ناتمام از دوست داشتن میشود.
من،
در لحظههای بیقراری،
به سجدهی آغوشت پناه میبرم،
جایی که تمام اضطرابها،
مثل غبار از روحم فرو...
"ربنای شجریان... صدایی که بوی خدا میدهد"
هر بار که صدای ربنای شجریان در گوشم طنین انداز میشود، انگار قلبم از زمین کنده میشود و به آسمان میرود. انگار همهی خستگیهای دنیا رنگ میبازند و جایشان را نسیمی از آرامش پر میکند.
چه کسی میتواند آن نغمهی ملکوتی را بشنود...
...تنگ غروب، درپی تو آبشارِ اشک
آیینه ی تمام نمای غزل شده ست...
...رمیده می شوم و رام می شوم باتو
غزل غزل به هوایت غزال خواهم شد...
میشوم شاداب، با یادِ شرابِ بوسههایت
میشوم همواره یارِ مهرجوی خاطراتت
دل طراوت میسِتاند، از صفای حُسنِ قلبت
آب مینوشد وجودم، از سبوی خاطراتت