من و پاییز ... قرار است که هم دست شویم رنگ زردش با او ... طاقت رنجش با من ...
به تنهایی دچارند مشتی بی پناه اینجا مسافر خانه رنج است یا تبعیدگاه ...
تکرار بی شمار زمستان پس از بهار ای عاشقان، چه رنج بزرگی ست انتظار...
تو که نیستی ، هر که هم باشد مثل رنج نامادری ست افزون بر درد بی مادری.
یک فیلمساز حتما نباید رنج بکشد تا رنج کشیدن را نشان دهد، فقط باید آن را درک کند. شما لازم نیست بمیرید تا صحنه ای از مرگ را فیلمبرداری کنید.
رنجی بزرگتر از تحمل یک داستان ناگفته در درونت نیست
رنجی که زنان افغان متحمل شده اند، تنها با گروه های اندک دیگری در تاریخ اخیر جهان برابری می کند.
برای روح های شکننده و کم انعطاف که تمایل به دلتنگی دارند، زندگی کردن، فقط نوعی تنبیه بسیار سخت است... این ها افرادی هستند که با صبر و تحمل، دقایق تنهایی خویش را به دقت می شمارند و از آن رنج می برند...
ما همه باید از یکی از این دو چیز رنج بکشیم: رنج نظم، و یا رنج افسوس یا سرخوردگی.
برای اینکه واقعا بخندی، باید بتوانی رنج خود را باور کرده، و با آن بازی کنی!
پشت هر چیز زیبایی، نوعی رنج وجود دارد.
زندگی جویبار بی انتهایی از رنج است و رشد به معنای پیدا کردن راهی برای اجتناب از این جویبار نیست بلکه به معنای شیرجه زدن درون آن و پیدا کردن موفقیت آمیز راه در عمق آن است ...
هر کجا لنگ شدم یا که کسی رنجم داد پدرم گفت ولش کن تو برو من هستم
برگرد ای بهار! که در باغ های شهر جای سرود شادی و بانگ ترانه نیست جز عقده های بسته ی یک رنج دیرپای بر شاخه های خشک درختان جوانه نیست
آن کسی که وجدان دارد اگر به اشتباه خود پی برد، رنج میکشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است ...
باید خندید و گریست ، عشق ورزید ، کار کرد ، لذت برد و رنج کشید ... با نوسانی بسیار و کوتاه در تمام طول حیات. این به گمان من هستیِ حقیقیِ انسان است !
پرسید رنج چیست؟ گفت:دوست داشتن تویِ دلت جوانه بزند، درختی شود ولی نگویی ...
مرا ببین که ایستاده ام پس از تمام رنج ها ، چونان جوانه در بهار ... مرا ببین هنوز هم جسور مرا ببین هنوز ، برقرار ..
انتظار پر از رنج است ، فراموش کردن هم رنجآور است ؛ اما رنج بلاتکلیفی از هر چیزی بیشتر است !
خلاصهی تاریخ جهان : آدمها به دنیا آمدند ، رنج کشیدند و مُردند !
هر آدمی رنج هایی در دل دارد که از دیگران مخفی میکند، بیشتر اوقات شخصی را که سرد خطابش میکنیم در اصل غمگین است...
من وجود دارم من هستم من اینجا هستم، من در حال شدن هستم، تنها من هستم که زندگیم را میسازم. تنها من و نه هیچ کس دیگر... من باید با کمبودها، خطاها و گناهان و اشتباهات خود رو در رو قرار گیرم. از نبودن من هیچکس به قدر من رنج...
باور کن چیزی به نامِ رنجِ عظیم ، تاسفِ عظیم ، خاطره یِ عظیم و .. وجود ندارد. همه چیز فراموش می شود ، حتی یک عشقِ بزرگ. این همان چیزی است که زندگی را تاسف بار و در عینِ حال شگفت انگیز کرده است
جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق مظلوم ترین عاشق دنیا *مادر*