حالا دیدی ؟ پاییز هم تمام شد ، یلدا هم گذشت ... زمستان هم تمام میشود ، هیچ چیز پایدار نیست ! اما دلی که تنگ باشد ، همش به دنبال بهانه میگردد که دل تنگیاش را با یک فصل یا یک شب توجیه کند ! اینها تقصیر هیچ کس...
دست در زلف تو بردم که شب آغاز شود حیف ! یلدای من این بار نشد طولانی
یلدا شب چشمان توست یک عمر نگاهت کنم وقت کم می آورم
در شب توفان غم،آرام بودن مشکل است من لبالب آهام اما لبگشودن مشکل است
گُل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم چراغ از خندهات گیرم که راه صبح بگشایم
یلدا را با یکی مثل تو می خواهم وگرنه بلندی و کوتاهی شب هایش بیخ ریش ماه های دیگر ...! .
حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور به پایان میرسد،حتی اگر به بلندای یلدا باشد.بیدار و امیدوار باش خورشیدی در راه است. یلدا مبارک
یلدای چشم های تو برفی ترین شب است یلدای چشم های تو طوفان میآورد امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد
در یلداهای بی نهایت هر روزمان آنقدر به دنبال آرزوهای گم شده خودمان گشتیم که روزهایمان به کوتاهی نگاهمان شد آرزویم ماندگاری یلدا در نگاهت است؛ نه فقط در شب هایت
شب ها چشمم را نه، یادت را می بندم، و به خواب نه، به تو خواهم رفت... ️️️
بعدا؟ بعدا وجود نداره بعدا چای سرد میشه بعدا روز شب میشه بعدا علاقه از بین میره بعدا ادم پیر میشه بعدا زندگی تموم میشه و ادم حسرت کارای انجام نداده ش رو میخوره
دانه دانه شد شب/هندوانه افتاد/یلدا شکست
دلم میخواهد آنقدر بدوم که به آخر زمین برسم و در انتهای این زمین که چون قبری تاریک همه ی ما را بلعیده ست از بالای آن انتها خودم را پرتاب کنم به قعر دره ای جایی ناکجایی که هیچ صدایی را نمی شنوم ما دنبال یک کف دست نوازش...
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی
عاقبت در شبِ آغوش تو گم خواهم شد دل به دریا زدن رود تماشا دارد...
هزار شب به سحر آمد و سحر شد شام ولی شبی که تو رفتی، سحر نگشته هنوز
همه خوابند.. مرا در همه شب بیداریست
دلم سفر میخواهد با حالی که خوش باشد لب هایی که بخندد دلی که آرام باشد شب موسیقی تو و جاده ای که هیچ پایانی نداشته باشد
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند من کافر همه شب با تو به آغوش کشم...!
شب زیباترین ترانه می شود وقتی اغوشت را به من میسپاری و مرا در بستر گرم اغوشت میفشاری... ️️️
شب،امشب نیز شب طولانی پاییز همه خوابیدهاند آسوده و بی غم و من خوابم نمیآید نمیگیرد دلم آرام در این تاریکِ بی روزن ...
وقتی دلتنگ باشی هزار بار هم از این شونه به اون شونه بِغَلتی این شب صبح نمیشه!..
کاش پایان یکی از این روزها ، شب نباشد تو باشی ...