بیا درد مرا درمان کسی نیست به جز غم در دلم پنهان کسی نیست در این شب ها درون سینه ی من به غیر از یاد تو مهمان کسی نیست
هر شب غصه میخوریم من و سیگار او غصه ی مرا و من غصه ی تو را بعد از تو من و غم و سیگار و لب هایم هماهنگیم خاطراتت را دود میکنیم شب از نیمه گذشته و ما بیداریم هنوز
تو لباس رفتن می پوشی ، من غم سیاه و سفیدم را تو چمدان غرور میبندی ...من دو بعد خسته دیدم را تو آفتاب حیات آوری همه را ، من یک آدمک برفی تو در شروع زندگی هستی ، من به تن کردم کفن ام را پس چگونه از تو...