متن شیرین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شیرین
نکنده بیستون
شیرین
نهان در جان شیرین
بیستون
«آغوش یار»
باز هم خستگی ؛
آنهم از نوع واقعی...
کار...
کار...
کار...
و من هم کلافه ، از این تکرارِ پُر تکرار...
مگر زندگی چقدر می اَرزد؟؟
و چقدر به ما فرصت خواهد داد؟؟
چه کاری جذاب تر از آرَمیدن در آغوش معشوق؟
و چه عبادتی شیرین تر از...
بنا ندارم که عاشق نباشم
آنچه زندگی ام را از سکوت نیستی در می آورد
آنچه مرا به جهان سنجاق می کند
عشق است
و همین عشق باعث می شود جهانی این همه تلخ را باز هم چون :شیرین :بخواهم
سازهای آبی سولماز رضایی
«زخم عشق»
کاش می شد از یاد برد
کهنه زخم عشق را ...
زخم خنجر دوستت دارم های شیرینی که از پشت در آغوش گرفته است
تن خسته بی روح را ...
نخل بلندی که برای رسیدن خرمایش کمر خم کردیم
اما سهممان چیزی جز تیغ های تیزش نشد
و...
حال دلم خوب است ...
منم و یک فنجان چای
تکیه داده ام ...
به پشتیِ قدیمیِ قرمز اتاق ...
خوشم ...
از خنده های مادرم
که بوی خوش دست پختش
پیچیده در پستوی خانه ...
اندکی شعر سروده ام
از چشمان پر زرق و برق مادرم
چند خطی نوشته...
نمکین می بود خنده هایت اگر اشک هایت را کمی شیرین تر کنی
نفس ها می گذرد از ترفند گرد و خاک نرفته در چشم ،برای شستن تمام دغدغه های دلت
و تو چه می دانی که خوزستان چشم هایت به رغبت مالچ نمی خواهند
و چه فایده اگر مالچ...
اگر مقصد تو باشی؛
من نیز
پذیرای سختی ها خواهم شد.
با چشم های بسته
و دلی قرص و محکم،
خود را در آغوش ترس
رها خواهم کرد.
برای منِ عاشق
در راه تو مردن هم
شیرین است!