متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
چشمانِ تو با قلب من چه کرد؟!..
که اینگونه تو را در خود جای داد!♡
نویسنده: nazanin Jafarkhah
آدمای خوب، برای همه خوبن!
اما آدمای بد، فقط برای کسی که زندگیشونه، میتونن خوب باشن :)))!
نویسنده: nazanin Jafarkhah
حال من مثل حال اون ویسیه که با عشق ضبط شد..... ارسال شد.... سین خورد..... ولی هیچ وقت پِلِی نشد:)🥀💔..... همینقدر دل شکسته......
قلم زهرا ریسمانچی
☔️ - سردته؟!
+ نه...
- دروغ نگو!
+ دروغ نمیگم!
- بیا... بیا کاپشنمو بپوش!
+ نه نه... سردم نیس!!
- من سردمه! بپوش :) ♡
نویسنده: ریحانه غلامی
☔️♡↻ میگن اگه از یکی
هی پیش بقیه حرف بزنی،
یه گوشش سوت میکشه...
باید گوش تو تا حالا از صدای
سوت بلند کر شده باشه،
انقد ازت حرف زدم :)
قلب سمت راست من 💞
نویسنده: ریحانه غلامی
☔️♡↻ تا حالا به این جمله ی
(دردت به جونم) دقت کردین؟!
واقعا اگه از عمق وجود گفته بشه... دردارو کم میکنه به جون
یکی دیگه انتقالش میده :) ♡
نویسنده: ریحانه غلامی
از بار اولی که دیدمت، زیباتر بودی!
من سر تاپای وجودت را با عشق تماشا میکردم..
باز آن روسری که بر روی آن، غنچه های فیروزه ای کاشته شده بود، روی سرت گل کرده بود...
خنده های پر از شیطنتِ روی لبانت، بر لبان من نیز نهالی از جنسِ خنده...
☔️♡ وایسادم با احتیاط بالای
سرش، تموم کف سرامیک آشپزخونه رو شیشه خورده پر کرده بود... خداروشکر کردم که کفش پاشه و یه وقت زخمی نشده... از رنگ پریده ی صورتش و جار و جنجالی که راه انداخت معلوم بود چقد حال روحیش خرابه...
آروم صداش زدم: آرتا؟
فقط محکم...
دیالوگ رمان بدجنس ترین خوب من:
بعضی وقتا محکم بغلم کن!
آروم دم گوشم بگو: من کنارتم...
تا ابد! تا همیشه...
همین جمله ت ممکنه منو
از مرگ نجات بده!! :)
وقتی به خویش می نگرم
تورا می بینم
در خنده
در گریه
در خشم
در عشقی که جز آن، خنده و گریه
برایم، بی معناست.
حجت اله حبیبی
روبروم راهِ شبه ، پشتِ سر دره ی گرگ
رو لبم باز دوباره مُرد ، یه لبخند بزرگ
رو تنم زخمه و مار ، توو سرم بادو هوس
میکشم با تو نفس ، توو بهشتم با تو حتی توو قفس
رو تنت شب بنویس ، شده با قطره ی خون...
گاه،،،
یک لبخند ساده،
یا گلی سرخ،،،
چکمه های جنگ را
گم می کند!..
***
مگر به \معجزه ی عشق\؛
ایمان ندارید؟!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
وقتی از راه می رسی ،باران شکوفه و رحمت ،گلستان وجودم را معطر می کند .
تاج سعادت را بر سرم می افرازی تا خانه ی دل، مقدمت را آذین باشد وپرتو عشق، از روزنه ی امید بر آن بتابد
تو و عشق وامید
من و غم دلتنگی.....
حجت اله...
وقتی نهال محبتت را در کویر سینه ام می کاری، طفل شکوفه بارور می شود وچشمه ی معرفت، از درونم می جوشد، تا رنگین کمان امید ،باغ وجودم را بیاراید وباران اشک، زینت بخش چشم ِ خشکیده ام شود .
تو کیستی: بهار ایمان ،آیینه ی راز
یا رکوع نماز...
نشستن در کنارت زیر باران تر شدن دارد
چقدر این عشق در ما وسعت باور شدن دارد
غزل از چشم هایت ناگهان سرچشمه می گیرد
ولی در دست هایت حس و حالِ سر شدن دارد
به حدی دلبری را خوب می دانی که حتا گل
به زیر کفش هایت حسرت...
عادت
بی خیالِ هرچه هست و بود!عادت می کنی
تو به این شهر دود اندر دود عادت می کنی
چشم هایت را ببند از عشق حرفی هم نزن
مثل من با درد عشقت زود عادت می کنی
آب ها آلوده اند و ماهیان آزرده اند...
بعد از این با سنگ...
این روزها
حکایت من و عشق
حکایت زمستان و زردآلو ست
وسط سرما و برف و بوران
دلم هوس آغوش کسی را دارد
که نمی آید
که نمی ماند
که نمی رسد
که نیست!