متن نفس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نفس
شعرهایم
در تب چشم هایت می سوزند
و به امید آمدنت
غریبانه به راهت چشم دوخته اند
بیا جامه ی عشق را
بر تن واژه هایم کن
که نفس کشیدن
در هوای نگاهت
آرزوی شعرهای من است
مجید رفیع زاد
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون ،ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است،
پس دیگر چه داری چشم ؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک...
وابستگی یا دلبستگی؟!
وابستگی یعنی میخواهمت ، چون مفیدی!
دلبستگی یعنی میخواهمت ،حتی اگر مفید نباشی!
من به خودکار گران قیمت روی میزم برای جلسات مهم، وابسته ام.
اما به جعبه ی آبرنگ بی خاصیتی که یادگار دوران کودکیم است،دلبسته.
وابستگی هارا جامعه و فرهنگ و والدین می اموزند و...
آمد و کمی در صندلی انتظار نشست
نگاه کرد و دل ربود
بعد گفت اسم تان چیست ؟
اسمم را گفتم و بعد رفت ... مدتی است اسم تان چیست صوت گوشهای من شده است ...
گاهی نفس
جانی دوباره می دهد
و گاه
جانی دوباره می ستاند.
پروانه فرهی(پرر)
۱۴ دوصفر شهریور
یه وقتی میرسه
که نیاز داری کوله پشتیت رو ببندی
و بری یه جای دور
تنهای تنها
فلاکس چاییت رو دربیاری
چایی بریزی
و شروع به خوندن چند سطر شعر کنی
آره رفیق
همه ی ما نیاز داریم
که برای مدتی قید همه چی رو بزنیم
نه به عشق بی...
زمزمه کن شعرهایم را
تا به لطف لب هایت
شیرین شوند
این دل نوشته های تلخ
بیا و با چشم هایت
نفس ببخش
که نفس در سینه ی شعرهایم
تنگ است
مجید رفیع زاد
مثل باران بود چشمانش دعایش را بخوان
ربنای دستهایش ، «آتنا»یش را بخوان
قول داده با خودش هرگز نگوید درد را
معنی چشمانِ غمگین و صدایش را بخوان
سینه اش لبریز درد است و ندارد مرهمی
بین این فوج دروغین ، آشنایش را بخوان
بغض صد ساله گلو را تا...
دوست می دارم
هر آنچه را
که با تو می توان شمرد !
الا شمردن
نفس های بی تو ماندن را
مجید رفیع زاد
تو
نفس می کشی
و
من
تعدادشان را برای
زنده ماندنم
می شمارم...
دلا تا کی اسیر نفس شومی
به دست وسوسه مانند مومی
ببر زنگار دل با آب توبه
که در اصل و حقیقت شاه رومی،
ارس آرامی
هِناکو مِنه که هِناسَم تونی
گُلِ رَنگ وِرَنگ چی سِتارَم تونی
هِنام کو نَفَس، اِحتِیاجِم تونی
شِراو حَلالِ، امتیازِم تونی
هِنام کو هِناسَه، بَهارِم تونی
صِدا نالِ نال سَر مِزارِم تونی
تو ای تَک سُوار، کُل قَرارِم تونی
عَزیز دِلِ هَر ایوارَم تونی
بیا تاج گُل سَر مِزارم تونی
بیا...
وقتی خیلی میدویی نفس کم میاری،پاهات درد میگیره درسته سخته اما یادت باشه وقتی داری میدویی زودتر به مقصدت میرسی پس تندتر بدو
نفس می کشم
بوی بهار می آید
حتی بین دو خط آهنی که در هیچ ایستگاهی هرگز بهم نمیرسند
بوی بهار می آید
در قلب من اما...!
پائیز نفس می کشد هنوز...