متن کوتاه

نا امید شده
دردش را نمی گوید
کاکتوس تنها

چشم باز می کنم
با یاد خنده ی تو
با اخم دنیا

به سرش آمد
از چیزی که می ترسید
برگ خشکیده

زنده می شود
با اعجاز دستانت
گنجشک تشنه

شبنم روی گل
گل در دستان تند باد
مراقب باشید

خورشید سوارم
بی طلوع و غروبم
آفتاب نشینم

ز رفتن تو من از عمر بی نصیب شدم
سفر تو کردی و من در جهان غریب شدم

خیانت نه تنها قلب شما را می شکند
بلکه روح شما را نیز تاریک می کند.

بعد از تو، همه چیز بویِ دلتنگی می دهد!

بعد از تو، تمامِ روزهایم رنگ پاییز گرفته است!

گفته بودم صبورم، اما نه در برابر نبودنت!

افکار شادت، دنیای شادتو خلق میکنن

خموش و بی آرزو
این گونه که من دوستت دارم

دِلِ ما با تو چِنان اَست کِه خود میدانی️

سال هاست منتظر روزهای بهترم ...

صدای قیچی
مرگ گل های قرمز
گلاب شفاف

پنجره ی باز
بالش و فرش و کتاب
هوای خنک

چاقوی سفید
بریدن پرتقال
قطره ی شیرین

باد زمستان
چترها فرار می کنند
من مات شده ام

تو هستی خوب است
شعر گفتن نمی خواهد
غزال زیبا

من آینه ام
حامل نور توام
ماه عزیزم

بادبادک شدم
ساکن خانه بودم
مسافر شدم...

رنگ سرخ در دست
پای بدون جوراب
آبی خنک...

بیزاری و ناشکیبایی نیرو و توان آدمی را از چنگ او می رباید.