متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
تو ای تنها دلیل و آخرین شوق نفس در تن.
بیا تا آخرین لحظه کنارم باش و یارم باش.
ای وجودت ذوق عشقی بی نهایت.
بی تو و عشق تو از دنیا گذشتم.
بعد از جنگ من دیگر سرباز نبودم، من باغبانی شدم که برای یک لبخند تو، هزار بهار کاشت.
شرح حالم را
تنها آن صندلی خاموش میداند
که سال هاست جز گرد غبار
کسی برآن ننشسته
ترس از دست دادنت بدجور ویران میکند.
در میان سینه قلب عاشق و دیوانه ام.
نیمه ای از قلب من در چشم تو افتاده گیر،
نیمه ی دیگر پی چشم انتظاریِ تو مُرد.
به کام دل نمی گردد جهانم،
اگر در روزگارم تو نباشی.
زیباییات را باید با نبض شمرد،
با بوسه، با اشک،
نه با کلمات…
کلمات از پس تو برنمیآیند.
تو قلب منو میشکونی،اما مجبورت میکنم که روی تیکه هاش راه بری.
شهید، شوریدهحالی است شیدا؛ که «رکعتان عشق» را، از شط خون قامت بستهاست!
تهران ایستاده،
وطن نفس میکشد،
زخمها جوانه میشوند؛
صبح هنوز در راه است.
زندگی میگذره، با روحی خاموش، دلی پر از تاریکی،
اما نگاهی که هنوز، به روشنی فردا خیرهست
گفتم به بلبلی که علاج فراق چیست؟
از شاخ گُل فِتاد و تپید و مُرد!
اما گاهی اوقات؛
زندگی کردن از شلیک به خود شهامت بیشتری میطلبد!...
روز ها با فکر او دیوانه ام، شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم اما من اغلب بیشتر...
غم، کمی تخفیف؛
تو که دائم بر مزار قلب من آهسته میگریی!...
تا هستمو، صفای رویا هست
امّید را نمیدهم، از دست
تا شوق هست، در سرِ من
شورندگیست، یاورِ من
تا زندگیست، در رگِ جان
سرزندگیست، باورِ من
در پی ی امنیتم. آه ای نجیب پر غرور
سر نهم بر شانه ی امن تو یا دامان تو؟
غرقِ پرندگی بود
بیآنکه یکبار
در عمقِ پرندهبودن
شنا کند هواپیما...
خاموشیِ پس از جنگ را
آژیرها میدانند:
خداحافظی
بیصدا نیست....
جنگ تمام شد،
ولی آژیرها
هنوز بوسۀ آخر را
فریاد میزنند...