100 متن کوتاه سلام ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن سلام برای اینستاگرام و بیو واتساپ
گلدانِ گلِ شکفته برمیز! سلام
فنجانِ طلاییِ عسل ریز، سلام
به به چه هوایی، چه نسیمی،ای جان
ای صبح بهاریِ دل انگیز! سلام
من پیام وصل بودم در نگاهی شوخ
من سلام مهر بودم بر لبان جام
من شراب بوسه بودم در شب مستی
من سراپا عشق بودم ، کام بودم ، کام ...
ای نارفیق به کدامین گناه ناکرده تازیانه می زنی بر اعتمادم ؟
زیر پایم را زود خالی کردی …
سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر خیانتت را ؟
و تو هر روز صبح
ناخداگاه زیباترین اتفاق هر روزم
می شوی..
وقتی از پنجره ی شیدایی
با نگاه های عاشقانه ات
عرض دل من را
تو سلام می دهی..
خدا کنه واقعا هر سلام ۶۰، ۷۰ تا ثواب داشته باشه
خیلی روش حساب کردم، در واقع تنها توشه آخرتمه
با تُ هر بار سلام و
با تُ هر صبح بهشت...
خیرِ هر روزِ من از بوسه ات
آغاز گرفت ...!
همرنگ سپیده و سپیدار شوید
مشتاق سلام و مست دیدار شوید
روشن شده چشم آسمان صبح بخیر
در میزند آفتاب بیدار شوید
با دهانى پر از بوسه
چگونه بگویم “سلام”
با چشم هایی پر از بوسه چگونه نگاهت کنم
کمکم کن
خیلی طبیعی رو به رویت بایستم
به هم سلام کنیم
و بگذریم...
چکنم گرکه توراباز سلامی نکنم🌹
چکنم گرکه تورا خوش به کلامی نکنم🌹
پس تو بشنو زمن غمزده اینبار سلام
ندهی گر توجوابی به سلامم چکنم🌹
ما که از دوری یاران ضررها دیدیم
ندهی گر تو جوابی به پیامم چکنم🌹
در باغ های دور
هزار چشمِ زرد رنگ
با درخشش و گرمیِ ظهرِ تابستان
سلام می کنند
آفتابگردان های درشت
رو به خورشید، با نورهای زرد
سرود می خوانند
گویی هنوز ون گوگ نشسته و
گرمِ نقاشی ست ...
عاشقی
رسم قشنگ صبح است
که سر صبح برایت
چای و لبخند و سلام آوردم
من سر ذوق همین عشق
چنین بیدارم
سلام مهرِ بی مدرسه
سلام پاییز ِماسک آلود بی برگی
سلام_زندگی
_ ما که هنوز زنده ایم لعنتی پس تو کجا رفتی؟
قدمی دور شوی
می رسد سلامِ من به مرگ
قطره ای ، سر ریز کُند جامی که پُر است... .
حادیسام درویشی
برتابش پرنور تو خورشید سلام
بر صبح سپیده و امید سلام
شب رفت و سیاهی اش پایان یافت
بر مهر دل انگیز تو ناهید سلام
ای باد صبحگاهی از من ببر سلامی
در نزد آن دلارام نا گفته هر کلامی
آرام و بی هیاهو بوسه بزن به مویش
تا روز گردد آغاز با ناز و شادکامی
بذارصدای خنده هات
گوش جهانُ کر کنه
به جای اینکه اشک تو
تن زمینُ تَرکنه
صبح است وسلام تازه تر می چسبد
یک صبح بخیر مختصر می چسبد
لبخند تو بر سفره ی شعر و غزلم
حتّی دو دقیقه بیشتر می چسبد
واللهِ که چون گوهر نابید همه
من شب شده ام بلکه بتابید همه
گفتم که سلامی بدهم برگردم
من آمده ام اگر چه خوابید همه
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
با دهانی پر از بوسه
چگونه بگویم سلام؟
با چشم هایی پر از بوسه
چگونه نگاهت کنم؟
کمکم کن!
خیلی طبیعی رو به رویت بایستم
به هم سلام کنیم و بگذریم
ای هر نفست شمیم عشق است سلام
ای بوی تو آن نسیم عشق است سلام
لبریز ز مهر گشته قلبم با تو
ای آن که تنت حریم عشق است سلام
سلام کودکان سرزمینم
سلام پدرهای سرزمینم
سلام مامان های سرزمینم
سلام بر همه ی جهان
سلام بر خورشید
سلام بر ماه
سلام بر ستاره
سلام بر خداوند بخشنده مهربان
شب بخیر با زبان ما
بیگانه است
هر شب
سلام می کنم به خیالت
تا خیال تو
شبم را بخیر کند
مجید رفیع زاد
تمام روزم
ختم بخیر می شود
وقتی که هر صبح
واژه ی شیرین سلام را
با عطر دل انگیزی
که از نفست بر می خیزد
به من هدیه می دهی
مجید رفیع زاد
هر صبح
یادت در من طلوع می کند
و خورشید نگاهت
وجود سرد مرا در آغوش می گیرد
واژه ی سلام هدیه ی نفس های توست
برای تولد روزی دیگر
و آغاز زندگی ام
با تو
مجید رفیع زاد
صبح آمده؛ با خنده نموده است: «سلام»/
صد پنجره با عشق گشوده است؛ سلام/
احساسِ خوشی، داده به دل، دست کنون/
رنگِ شبِ تیره، چو زدوده است؛ سلام/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی
کتاب دل گویه های بانوی احساس
(سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم)
جانا بر طلوع صبح چشمانت سلام
ارس آرامی