متن دلتنگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگ
سرما به قدری بود که ماهیت باران راهم عوض کرده بود.درون خانه هوا سرد تر از کوچه و خیابان بود.لباس سفید کوه رو به رو، هوای ابری،دانه های بی قرار برف...گویا پایان سفر پدر و مادرم با پایان سفر دنیایِ کسی دیگر و رسیدن به مقصد ابدی اش مطابقت داشت....
کنارم بنشین
دلتنگ شانه هایت شده ام
دلتنگ شب های فروغ خوانی و
غزل های عاشقانه...
انتظار آمدنت را می کشم و
برایت همان چای همیشگی
با عطر بوسه هایت را آماده کرده ام!
تو باشی و نوازش هایت
تو باشی و دستانت
اصلا ما را چه به فراق زمانه...
دلتنگ نگاهش می شوم
حتی میان خواب ها یم
می دانی؟
گاها حواسم پرتِ بچه ها می شود
خوب نگاه شان می کنم
و حرف هایشان را می شنوم
انگار گوشم
از این حرف ها پُر نیست
می خواهم در خوابی عمیق
کودکی ده ساله باشم که تمام افکارش
عروسک...
ای بی تو دل تنگم شبگرد خیابان ها
چشمان پر از اشکم در یورش باران ها
دل در پی تو هر شب شبگرد خیابان هاست
دیوانه و مجنون وار درگیر بیابان هاست
از عطر تو هر شب او باغ از گل میسازد
از شعر تو با آواز یک بل بل...
بهار،
درِ خانه یِ
بی یار را نزن
چون
همدم ندارد صاحبش
با عطرِ تو دلتنگِ
عشقش میشوَد.
آگرین یوسفی
خیلی دلتنگت شده ام
اما نمی دانم
خیلی را چگونه بنویسم
که خیلی خوانده شود …
نویسنده عطیه چک نژادیان
در هیاهوی روزگار دنیای درونم را می بینم دنیایی که خالی از جنگ است اما چه کنم که دلم پیش فرودگاه هایی است که مسافرانش در انتظار رفتن .هر ثانیه که می گذرد دلم برای آدم هایی که نمیشناسم تنگ می شود گویا جهان را آواره کرده اند برایم گویا...
دلتنگ توام خانه ات آباد کجایی
کمتر بزن آهنگ غم وساز جدایی
پاسخ ندهی هیچ به پیغام دل من
یعنی نرسد از من دلداده صدایی؟
تو تاج سرم هستی و سلطان جهانم
دربار تو هست و من و آئین گدایی
شاهی ودلم مهره ی شطرنج شما شد
ایکاش در قلعه...
دلتنگ کسی هستم، دلتنگ نگاهم نیست
من منتظرم اما، او چشم به راهم نیست
در سینه ی من غوغاست او بی خبر از حالم
در موج غم و اندوه ، افسوس پناهم نیست
در خود گره ای کورم ، می سوزم و می سازم
بر سوز دلم غیر از ،...
دلتنگ تو هستم که دلم کردہ هوایت
شک نیست، مرا می کشد این درد نهایت
تا چند لب پنجرہ ها کز کنم از غم
با پنجرہ ها از تو کنم حرف و حکایت
هی با خود و با این دل تنگم بزنم حرف
خالی شود از غصه به دل یکسرہ...
خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام
بی قرار تو وچشمان خمارت شده ام
خبرت هست دلم مست حضور تو شده
عاشق و شیفته ی زنگ صدایت شده ام
خبرت هست که باران بهارم شده ای
چون پرستوی مهاجر نگرانت شده ام
خط به خط زندگی ام پرشده از بودن...
می نویسمت✍️
که یادم بماندیادت چه کرد.
باقلم 🖋 زمان برایم متوقف است ، هم تورو دارم وهم جوانی م را...
بدون 🖋 قلم امروز را دارم؛ یک آدم میانسال با مو ومحاسن سپید وقبری از آرزوی داشتنت که در گورستان دلم دفن شده...
اما درهردوحالت دلتنگ توام ؛ چه...
من وجودم به تو مدیون و دلم مأمن توست
آرزویم نظری روی تو و دیدن توست
من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم
با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم
ای همچو بهار مردهِ جانم بی تو
دلتنگ توام بیا خزانم بی تو
از خاطر من نمی شوی دور ای دوست
دلخواه منی و در فغانم بی تو
بادصبا
دلتنگ تر از ماهی ، نفس می کشم روی خاک. حجت اله حبیبی