متن احساسات عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسات عاشقانه
من که اکنون نفسم با نفست درگیر است
دلم از هرچه بجز روی لطیفت سیر است
عمر من رفت و جوانی به سرآمد اما
باز در دشت غمت چشم تو دامنگیر است
صبر را گرچه به تقویم و زمان میبندم
دل به دریا بزن امروز، که فردا دیر است
وطنت...
بارها از آه و اشکم چند لشکر ساختم
قلب خونآلود را صحرای محشر ساختم
تا که شاید با دعا مِهرم به آن قلبت رسد
مُهر را بالشم و از سجاده بستر ساختم
با نگاهی آتشی از عشق در جانم زدی
کل عمرم سوختم، از جسم مجمر ساختم
جنگجوییام که از...
من چیزی از عشغ نمی دانم
حتی فکر کنم اشتباه نوشته ام
بگذریم
تنها چیزی که میدانم
این است
در جغرافیای قلبم
در سرزمین فکرم
فقط و فقط دائما
تو در حال طلوع هستی .
از دردِ فراغت تا عمق جانم ترک برداشته است،
مــن هــمان چیـنی بنــدزدهام کـه مَــثَلِ دورانـم!
هر ثانیـہ هر لحظه،
از فـکر تو لبریزم.
تو همان...
جاے خالیـہ تمام قصـہ هاے هر شب منی.
نبض هایم تَرک برداشته اند
لبهایم تشنه اند
کارِ آب نیست
عشق اَبدی من
جرعه ای بوسه میخواهم .
سکوت،
پناهگاهی ست
که در آن
حجم دلتنگی ات را
در آغوش می کشم..
خنده های تو تنها مُسکن من است
نمیدانم
اینهمه دارو را برای چه دکتر
تجویز کرده است
می شود حالا بخندی
کمی قلبم درد گرفته است.
عطر تن تو...
هست بر آغوش خیالم هنوز.
بوسـہ ات בرمان هر בرבیست
سخت بیمار توام،
لطـ؋ـا بوسـہ ای.
امان از دست جمعه و دلتنگی هایش
گوشی هم کلافه شده
بسکه
پیامها، عکسها، موسیقی ها
را بالا و پایین کردم
وای به حال خودم ...
طعم شیرین آغوشت،
چـہ نزבیک است بـہ طعم زنـבگی.
باران میبارید
خیس شدم
از هوای تو
تو خودت به تنهایی
عاشقانه ترین رمان دنیایی
و اما
من تنها کسی خواهم بود
که تمام این رمان
را یکجا خواهم خرید
می شود یک امضا بدهی ...
چقدر سخت است
از برای تو شعر نوشتن
وقتی خودت
شاه بیت تمام غزل هایی...
من به زمین و زمان و کسی کار ندارم
صبح که چشم گشودی
و رازقی های باغچه
دوباره هوای عشق به سرشان زد
با زنگ صدایت
به زندگیم بیدار باش بده
و صبح و روز من را هم بخیر کن
آخر میدانی
صبح و روزی که بخواهد بدونِ
زنگ صدای...
بیا آغوش امن این تن بیمار من باش
تو ماہ شبِ شبهاے مهتاب منی.
تمام چهار فصل برای من
در شهریور تو خلاصه می شود
فصل به فصل از تو خواهم گفت
مصرع به مصرع از تو خواهم نوشت
و بیت به بیت تو را
برای عاشقانه هایم
غزل خواهم کرد.
روز شده و باید دوست داشتنت
را از نو شروع کنم
پس آغوش تو باید بن بستی باشد
برای رسیدن به آزادی
رها نکن دست مرا،
در این هجوم سرد تنهاییِ شب.
تو
دلیل حال خوب منی