متن احساسات لطیف
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسات لطیف
میتراود اشک های شوق از چشم قلم
این غزل تا میخورد با نام زیبایت رقم
در میان دفترم وقتی نوشتم شعر را
بیت ها بیت المقدس شد غزل شد محترم
می بینی ؟
باز کرده دهان
شکوفهِ به تحسینت
نیایش
می نوازد آب گیتار
می رقصند پونه های لب جوب.
عطر سنجد خاطره میسازد و می گوید من هم آری
عابری می باید تا که بصیرت یابد و مست گردد
ازهم نوایی این چرخ و فلک
مستی و دیوانگی و عشق و جنون
اهل دلی میخواهد
تا که شوند...
تو زیبایی ابرهایی،
که در آسمان بیکران،
نقاشی میکنند،
نقشهای آرزو را.
گرمی خورشیدی،
که در میانههای اسفند،
زنده نگه میدارد امید ما را.
تو دلنشینی آوازی،
که در سکوت شب،
قلبها را مینوازد.
رویای پروازی،
که در قفس روزمرگی،
میگستراند،
بالهای آزادی را.
تو بوی نم نم بارانی،
که در خاک خشک و ترک خورده،
دوباره میآفریند،
زندگی را.
خوشی بیپایانی،
که در لحظههای کوچک،
نشان میدهد،
معنای زندگی را.
او به قلبم خنجر خود را فرو می کرد و من
مضطرب بودم مبادا دست او زخمی شود
شیدا صیادیپور
از شاعران برجسته کشوری که متولد 1377 می باشد و بر خلاف جوان بودنش اشعار پخته و قابل تاملی می سراید